چهارشنبه ۳ بهمن
خودکرده شعری از حبیب کیانی قلعه سردی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۵۰ شماره ثبت ۴۶۶۱۳
بازدید : ۴۰۶ | نظرات : ۷
|
دفاتر شعر حبیب کیانی قلعه سردی
آخرین اشعار ناب حبیب کیانی قلعه سردی
|
خودکرده ام و کرده همین مسئله پیرم
چون بوته ی پژمرده ی تنها به کویرم
پیش از تو مرا منزلتی بود و به ناگاه
برگشت ورق ، چرخ درافکند به زیرم
دلسنگ نی ام من ، تو تلافی کن و بگریز
زیرا که در این باور پوسیده اسیـــــــرم
آشـــــــــــفته نکن ذهن مــــــــرا ، با کلماتت
از جام غزلپاره ی لبـــــــــهای تو ســـــــیرم
هر چند زمین خورده و درمانده ام اما
سودای تو را از ســــــــر لابد نپــــــــــــذیرم
از مرگ مترسانم و بی واهمه پیش آی
من سینه سپر کرده در اندیشه ی تیرم
خورشید مرا سوختـــــــه و باد رمانده
چون ابر پراکــــــنده کجا رام بگیــــــــــــرم
آواره ام و جز تو کسی همسفرم نیست
ای سایه رهـــــــایم کن و بگذار بمیــــــرم
حبیب کیانی قلعه سردی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود
غزلی بسیارزیبا ودلنشین بود
احسنت