چهارشنبه ۲۸ آذر
درد شعری از پژمان صالحی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۵ ۰۳:۰۲ شماره ثبت ۴۶۴۴۵
بازدید : ۶۵۹ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب پژمان صالحی
|
ضربانت که میزند،سرم درد میکشد
پشت این حادثه امتی درد میکشد
دیوانه ها را به جایی راه نیست
نیمی را تیر میکشند و باقی درد میکشد
فاصله ها از همین سفر های بی اندازه شروع میشود
اعصاب ها با همین بی مهری ها درد میکشد
حال خراب این روز ها با یک ترس شروع میشود
قصد جانم کرده ای، جانم درد میکشد
قضاوتم کردند با یک دل رحیم
بوم این نقاشی، مَرد را پُر درد میکشد
قصد صلح کردم جانی را
مرا به جرم خام بودن و روییدن درد میکشد
حادثه خود خبر نمی کند کیمیا پی چیست
هی دست های مس ریز من درد میکشد
خاطرات لبالب از سکوت به آشوب میرسد
دفتری که از تولد تو درد میکشد
تا تو مال دیگری میشوی
نقطه های این دوردست درد میکشد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.