شهرِ خاموشان.....

ای جانم حضرت استاد گلم جناب مهر ابادی بزرگوار صبح دل انگیزتان بخیر و شادی خوشحالم که یکی از خواننده اثر خوبتان هستم مرحبا

درود استادبزرگوارم
مثل همیشه عالی بود

درود بزرگوار
غزلی ناب و زیباست

درود بر استاد مهر آبادی بزرگوار
بسیار عالی و روان
مرحبا
پایدار باشید

شهپرشعرت چه خوش بردم بسرمای زمستان وحرامین جامهای آتشین

درود بر استاد عزیزم جناب مهرابادی
همیشه از قلم شما درس می آموزم
شیوا و باحکمت قلم می زنید
خداوند سایه این قلمزن را بر سر ما مستدام بدارد


چون غریبـان، خـامُشی گرپیشه بنمودیم، لیــک


زیرِ لب، پنــهان هـزاران، کـانِ گوهـر کــــرده ایم


چشــــمِ بینـارا،نبـاشــد خوابِ راحت، هیــــچگاه


بـابصــیرت، خـاکِ سـردِ گور، بِســـترکـــــرده ایم

سلام بر شما استاد بزرگوار
بسیار زیبا بود و دلنشین
دست مریزاد

با سلام استاد بسیار عالی موفق باشی

درود و سلام بر شما استاد بزرگوار ...

بسیار پر بار و زیبا همچون همیشه ...

موفق و پیروز باشید ...

تا کند اطراق در دشت جنون دیوانه دل
صد هزاران گل به دست عشق پرپر کرده ایم

درود بر استاد بزرگوار

..................... .....................
بیــــمِ آتش، در دلِ مــــا نیست، چـون پروانگــــان
مــا زمسـتان را، بـه مــرگِ خود، پُراَخگر کرده ایم


دست مریزاااد استاد شیخی گرانقدر
..................... .......................
تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

سرخ پوستی به نوه اش گفت :
در درون ما بین دو گرگ کارزاری برپا است
اولی گرگ شیطانی که همان گرگ عصبانی، دروغ گو حریص و پست است و دومی گرگ ارام خوشحال امیدوار فروتن و راست گو است.
نوه اش پرسید کدام یک پیروز میشوند؟
مرد پیر بی درنگ گفت: انکه تو به ان غذا میدهی.

درود بیکران استاد ارجمندم
نمی دانم چطور با زبان قاصرم بگویم که چه لذتی دارد، خواندن اشعار زیبا و شیوای شما.
پاینده باشید و قلمتان نویسا باد، هماره به مهر


شعر شیخی را به خُمخانه برابر کرده ایم
طینتِ خود با شرابِ او مخمَّر کرده ایم

گر چه او همواره (دیوانه) تخلّص می کند
پیشِ او صدها حدیثِ عقل از بَر کرده ایم

پیش چشمِ ما دگر گوهر ندارد جلوه ای
تا نظر بر شعرِ این مردِ هنروَر کرده ایم

درود و سلام بر شما استاد بزرگواروصدیقم

بسیار زیبا بود و دلنشین بود


موفق وبرقرار باشید

استاد فرهیخته وبزرگوارم درودبرشما پروانه وجودتان بر گرد آتش شمع زندگی هماره خوش پروبال و دراوج

سلام و درود جناب مهرآبادی استاد گرانقدرم
چشــــمِ بینـارا،نبـاشــد خوابِ راحت، هیــــچگاه
بـابصــیرت، خـاکِ سـردِ گور، بِســـترکـــــرده ایم

آگاهی در لغت زیباست و در عمل سخت دل آزار ... آگاهی برابر است با از دست دادن تمام آسایش نادانی ... و دل نبستن بر خاکستر نشستن
همیشه و چون همیشه بی بدیل و نغز است غزل های بی مثال تان استاد خوبان
زیبا و دلنشین سروده اید دست مریزاد
.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸
هنرها تنها تقلید محض واقعیت خارجی نیستند و اگر برخی آثار هنری چنین بودند در حقیقت در برابر رسالت عالی خود کاذب می نمودند. شوپنهاور
ایده ها الگوهای ازلی ای هستند که در قلمرو ذاتها یا هستی های حقیقی وجود دارند که آدمیان تنها هنگامی که خود را از توجه به جزئیات ، در اینجا و اکنون (مکان و زمان) فارغ سازند وارد آن قلمرو می شوند . شوپنهاور
.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸
همیشه باشید و بسرایید

خیلی خوب شد که این سروده زیبا را وقت شد بخوانم
موفق باشید

آفرین

درود استاد بزرگوار

براستی غزلهای نابی می سرایید می آموزم از محضرتان

عالی بود و برایتان عالیتر را خواهانم

استاد گرام
مهمان سروده زیبایتان بودم و لذت بردم
مانا باشید

سلام و احسنت برادر بزرگوارم

لذت بردم

مرحبا

درود بر استاد شیخی دیوانه از نوع معنوی آن زیبا واستادانه بود بزرگوار