سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        رویا

        شعری از

        امیرحسین مقدم

        از دفتر حضور دوباره نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۲۰:۳۰ شماره ثبت ۴۶۱۱۷
          بازدید : ۷۸۸   |    نظرات : ۲۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        عاقبت یک شب تو را من در بغل ، خواهم گرفت
        از لبانت کم کمک ، شهد و عسل ، خواهم گرفت

        تا بخوانم من برایت تا سحر ، ده ها غزل
        از نگاهت سوژه ی ده ها غزل ، خواهم گرفت

        جای لب های تو خواهد ماند ، بر لب های من
        شک نکن یک بوسه چون ضرب المثل ، خواهم گرفت

        بعد از آن بوسه به چشمانت نظر خواهم فکند
        برق چشمان تو را ، عکس العمل ، خواهم گرفت

        یا خودت اقدام عاجل میکنی در بوس بعد
        یا خودِ من بعد ِ یک ضرب العجل ، خواهم گرفت

        صبر اگر باشد عقیق سرخ گردد ، سنگ سرد
        من صبورم ، بوسه ام را بی جدل ، خواهم گرفت

        گرچـه با تو صا د قــم امروز ، گر لازم شود
        پاسخ مثبت من از تو ، با حیَل ، خواهم گرفت

        عمر اگر چه تنگ و دل سنگ است دلدارم ، ولی
        این خط و این هم نشان ، قبل از اجل ، خواهم گرفت

        گرچه سنگ روزگار این پای لاجانم شکست
        لنگ لنگان شانه ات با پای شل ، خواهم گرفت

        دور گردون گر بهم ریزد ، به تو خواهم رسید
        در میان چین و واچین گُسَل ، خواهم گرفت

        داد مارا گر ندادی ، داد خواهی میکنم
        داد خود از لاهه بین الملل ، خواهم گرفت

        عمر خود را من ، به پای عشق قربان کرده ام
        شاهد این مدعی ، اهل محل ، خواهم گرفت

        خالق یکتا اگر با بنــــده همـــــراهی نکرد
        بعد از این من دست و دامان هُـبَـل ، خواهم گرفت

        گرچه امروز این گرفتنها فقط حرف و هواست
        عاقبت یک شب تو را من در عمل ، خواهم گرفت


        #امیرحسین_مقدم
        بامداد ۲۷ اردیبهشت ۹۴
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۲۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۸:۱۱
        افرین امیرخان عزیز زیبا و با نشاط سرودی گرانقدر مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۳:۲۷
        درود گرامی
        زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۲:۵۷
        با سلام جناب مقدم موفق باشید
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۵۵
        سلام
        دوست عزیزم
        و ممنون خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۱۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر داداش گل و دوست داشتنی خودم
        مرحبا
        بسیار عالی مثل الباقی اشعارت
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۱۴:۳۶
        ...................... خندانک خندانک خندانک ............................
        خالق یکتا اگر با بنــــده همـــــراهی نکرد
        بعد از این من دست و دامان هُـبَـل ، خواهم گرفت
        خندانک
        زیباااا بود بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        .....‌‌‌‌‌‌.....‌‌‌‌............ خندانک خندانک خندانک ........‌...........
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        یک خانم و یک وکیل در هواپیما کنار هم نشسته بودند.
        وکیل پیشنهاد یک بازی داد.
        چنانچه وکیل از خانم سوالی بپرسد و او جواب را نداند، خانم باید 5 دلار به وکیل بپردازد و هر بار که خانم سوالی کند که وکیل نتواند جواب دهد، وکیل به او 50 دلار بپردازد.
        سپس وکیل اولین سوال را پرسید:\" فاصله ی زمین تا نزدیکترین ستاره چقدر است؟ \" خانم بی تامل 5 دلار به وکیل پرداخت.
        سپس خانم از وکیل پرسید\" آن چیست که با چهار پا از تپه بالا می رود و با سه پا به پایین باز می گردد؟\" وکیل در این باره فکر کرد اما در انتها تسلیم شده و 50 دلار به خانم پرداخت.
        سپس از او پرسید که جواب چی بوده و خانم بی معطلی 5 دلار به او پرداخت کرد!!!!

        شاد باشید خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۱۴:۴۰
        آفرین زیباسروده اید
        خندانک خندانک خندانک
         موسی عباسی مقدم
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۳۹
        درود برجناب مقدم زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        جمعه ۲۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۰:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        امیرحسین مقدم
        جمعه ۲۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۱:۵۰
        منت دار حضور سبز یکان یکان شما نازنینانم
        مهرتان مستدام

        درد عشقی دارم و درمان نمــیــخـواهم دگر
        سیرم از غم تا ابد هم نان نمــیـخـواهم دگر

        میکشم دندان لقــو دور می اندازمش
        نان نباشدجان من ، دندان نمـــیـخـواهم دگر

        بی سرو ســـــــامانیم هم عالمی دارد خوشم
        باچنین سر، جان من ، سامان نمـیـخـواهم دگر

        داده ام فرمــان به دست روزگار بی مرام
        تا براند هــرطرف ، فرمان نمــیـخـواهم دگر

        عهد و پیمانی که بسـتـنـد آن رفیقانم چه شد؟
        زین پسم بد عهدخوان، پیمان نمیخـواهم دگر

        هرکه آمد وقت رفتن تکه ای کند از دلم
        نیستم ، من مرده ام ، مهمان نمیخـواهم دگر

        یک دل خوش باشدم کافی است، دنیا گو مباد
        مال این دنیای بی بنیان نمـیـخـواهم دگر

        بوسه شیرین لب هایــش اگرچه یادباد
        یاد آن شب های جان، بی جان، نمیخـواهم دگر

        جمله مردم سر به روی سینه ای بگـذاشتند
        سهم ما بیماری پســـتان ، نمیـخـواهم دگر

        نازنینا ، یاربا ، پـروردگارا ، یا کریم
        جان ما مال خودت ، بسـتان ، نمـیـخـواهم دگر



        #امیرحسین_مقدم
        پاییز ۱۳۹۲







        خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        جمعه ۲۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۵۱

        درودها بر امیر حسین خان مقدم عزیز :

        آقا چه میکنید با این غزل های یک از یک زیبا تر و خواندنی تر ...

        قریحه و تصویر سازی حضرتعالی ستودنیست ...

        منتظر دیگر اثارتان می مانم :

        با اشتیاق و با افتخار ، دوست بزرگوارم ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        محمد علی سلیمانی مقدم
        جمعه ۲۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۵۰
        خندانک خندانک
        درود بر استاد شعر و شعور
        خندانک
        خندانک
        می فشارم در بغل همچون انار ساوه ای
        از لبانت هر چه باشد ماحصل، خواهم گرفت

        سلیمانی مقدم خندانک خندانک
        سمانه هروی
        جمعه ۲۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۰۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8