سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        مهر مادر

        شعری از

        رحیم نبی

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۲۹ شماره ثبت ۴۵۹۸۷
          بازدید : ۴۵۳   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رحیم نبی

        روزهایی که

        در خانه

        نان کم داشتیم

        مادر میگفت:


        من روزه ام ...


        تقدیم به تمام مادران فداکار
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۵۶
        درود به بزرگوار و شرافت قلمت افرین رحیم عزیز برادر خوبم افرین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۵ ۲۰:۲۸
        درود بزرگوار
        تقدیمی بسیار زیبا و شایسته
        مبارک همه مادران ایران زمین باشد خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۳۲
        مادر؛
        روسری ات را بردار تا ببینم، بر شبِ موهایت؛

        چند زمستان برف نشسته است؛

        تا من به بهار رسیده ام ...!.........ممنون از تقدیمی شما گرامی خندانک
        عبدالحسین آزادمنش(ع   آزاد)
        پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۱۵
        ساده و صمیمی احسنت
        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)
        پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۵۴
        ( مادرا )
        رنگ رخسار من از بودن تو سرخ مانده است اگر از دیده من دور شوی در حرجم
        تقدیم به تمام مادران
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۵۳
        درود بر شما و درود بر همه مادران سرزمینم

        بسیار زیبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۱۷
        ............... خندانک خندانک خندانک ......................
        زیباااا بود همشعر خوبم خندانک خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک خندانک

        آسماني پر از ستاره، دشتي پر از گل،
        تقديم به کسی که بهشت زير پايش جا دارد.
        تولد بانوی دو عالم و روز زن مباااارک باشد خندانک خندانک
        ............... خندانک خندانک خندانک ......................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        ضرب المثل یه آشی برات بپزم…..از کجا امده؟
        در کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست.
        او نوشته: ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک می‌کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند.
        عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد. بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد
        و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد. کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند. پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشد کمتر ضرر می‌کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت میکرد حسابی بدبخت میشد.
        به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش میشد٬ آشپزباشی به او می‌گفت: بسیار خوب! بهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد!!!
        مسعود احمدی
        جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۳۱
        خندانک خندانک
        رحیم نبی
        جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ ۱۳:۲۴
        ممنون از همه بزرگواران خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5