يکشنبه ۴ آذر
طنز شعری از محمود انصاری
از دفتر غزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۵۳ شماره ثبت ۴۵۶۹۷
بازدید : ۵۹۹ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب محمود انصاری
|
درس را وِل کن برادر خواهشا کارو بچسب
جای استادی بیا اجناس بازارو بچسب
درد های قلبمان دارند تاول می زنند
بهر تسکین خواهشا نت های گیتارو بچسب
پشت ما در زیر بار فقر خم گشته عزیز
تکیه بر جایی مکن با پشت دیوارو بچسب
قدر و شآن ان سگ اصحاب کف را دیده ای
کمتر از سگ نیستی...! مردان دیندارو بچسب
دشمنی با هر که کردی اخرش سودی نداشت
گر بفکر خویش هستی شانه ی یارو بچسب
آخرش باید جهان را با خودش تنها گذاشت
غم مخور، گریه مکن، لبخند کشدارو بچسب
بین عقل و عاطفه، احساس گویی بهتر است
عقل از تکرار بیزار است، تکرارو بچسب
گریه کردی، خنده کردی، بهر تو سودی نداشت
تو حقیقت گفتی اما، باز انکارو بچسب
از حقیقت گفتنت پیداست عاشق گشته ای
از سفر برگرد مومن، شانه ی یارو بچسب
محمود انصاری
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سال نو مبارک
غزلی ناب و زیباست