سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 14 آذر 1403
    4 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 4 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۱۴ آذر

        چیستان

        شعری از

        جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)

        از دفتر فریاد نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۵۸ شماره ثبت ۴۵۶۳۷
          بازدید : ۵۱۸   |    نظرات : ۴۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
        آخرین اشعار ناب جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)

        زندگی یک چیستان است دوستان

        هر که میداند بگوید چیست آن

        نقطه ی آغاز اگر مهبانگ است

        پیش از آن پس چیست تکلیف زمان

        کاش مرز کائنات معلوم بود

        درک میشد بعد مجهول مکان

        اینطرف گر هست نامش این جهان

        چیست نام آنطرف بعد از کران

        کاش نمیرفتم نادان از تنم

        کاش راز خلقتم گردد عیان

        کاش چون یک فیلم حقیقت را به ما

        روی یک دیوار میدادند نشان

        هیچکس چون ما اگر نیست پس چرا

        این زمین اینقدر کوچک در جهان؟

        ترس آن دارم که تیری بوده ام

        گشته بی مقصود رها از یک کمان

        شاید از یک قافله جا مانده ام

        رفته ام کم کم ز یاد کاروان

        ذهن من در چنگ این پرسش اسیر

        اینکه نامش هست انسان ، کیست آن؟ 

        .

        جوابهاتون را لطفا به شماره خودتون پیامک بزنید شاید من شما باشم...
         
         
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۱۶
        ارسال پیام ممکن نیست مشغول ذکر لبانتم . بداهه ای قدیم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سرور خوبم عالی سرودید کیفور شدم روان با معنا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        در ضمن فرار رسیدن عید سعید و باستانی نوروز را به شما و خانواده محترمتان پیشاپیش تبریک و تهنیت عرض می نمایم روی ماهتانرا از دور می بوسم استاد عزیز عاقبت بخیر گردید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۵۰
        این مقاله در باره انسان وکیستی اوست ...بد ندیدم در پاسخ سوال شما باهم بخوانیم ...بنظرم جالب بود.

        انسان:
        * انسان واحدیست که خود را از هرچه بر او حاکم است می رهاند ( حاکم به عنوان سنخ زیست شناختی – روان شناختی – جامعه شناختی ) ، به کلامی دیگر این واحد(انسان) ، چه از راه تسخیرشان و چه از راه شکل دادن به آنها ، یا گردن نهادن تعمدی به آنها ، باید بر تمام عوامل تعیین کننده تعالی جوید.(1 - فرانکل، 1366)


        آدم از خاکست کی ماند به خاک *** هیچ انگوری نمی ماند بتاک



        * انسان یعنی آگاه و مسئول بودن (2 - فرانکل ، 1366 )
        * انسان به عنوان موجودی در جستجوی معنی تلقی می شود . جستجویی که به نظر می‌رسد بی نتیجه ماندن آن مسئول بسیاری از بیماری های دوران ما باشد.( 3- فرانکل، 1383)


        * ماهیت انسان بودن به معنای وابستگی به شخص یا چیزی دیگر سوای خود است، حال چه این وابستگی تحقق بخشیدن به یک معنی باشد یا رویارویی با دیگر انسانها و اگر این ویژگی تعالی خویشتن تحقق نیابد ، گوهر وجود سقوط می کند و از بین می رود. ( 4 - فرانکل، 1383)


        آدمـــی را هست در هــر کار دست *** لیکن او مقصود این خدمت به دست
        2987:3
        هر چند انسان می تواند هر کاری انجام دهد، ولی مقصود اصلی از خلقت او ، خدمت و عبادت است. {حضرت مولانا اشاره می کند، شاید کسی بگوید من عبادت نمی کنم ولی کارهای دیگری انجام می دهم. مثل اینست کسی یک دیگ زرین و عتیقه داشته باشد، و بگوید من در این دیگ شغلم می پزم و استفاده دیگری از این دیگ نمی کنم.}(5 - زمانی، 1374)


        گرچه مقصود از بشر علم و هدیست *** لیک هر یک آدمی را معبـــــدیست6
        2992:3
        اگرچه منظور از آفرینش انسان، علم یافتن و هدایت جستن اوست؛ اما برای هر انسانی بر حسب قابلیت و اهیت او پرستشگاهی است.(7- زمانی، 1374)


        معبد مرد کریم اکرمتـــــ‌ـــــــــــه8 *** معبد مرد لئیم اسقمتــــــــــــــــــه9
        2993:3
        علت عبادت شخص بزرگوار اینست که تو او را گرامی بداری، و سبب عبادت شخص فرومایه اینست که تو او را بیمار کنی.(10- زمانی ، 1374)


        * واقعیت انسان همان تعالی خویشتن است . انسان بودن اساساً به معنی ارتباط داشتن و در جهت چیزی به جز خود بودن است . (11 - فرانکل، 1383)

        * انسان نه با توجه صرف به تحقق خویشتن ، بلکه با فراموش کردن خود ، چشم پوشیدن از خود و وقف خود و توجه به غیر است که به چنین مقامی نائل خواهد آمد. (12 - فرانکل، 1383)

        * بی گمان یکی از بنیادی ترین اندیشه های مولانا، انسان شناسی اوست. از این رو می توان او را در میان همه ی انسان شناسان تاریخ ممتاز دانست. او اوج و پستی روان آدمی را بسیار دقیق موشکافی کرده است. انسان شناسی او ، هم مبنی بر روان شناسی و هم مبتنی بر اخلاق، یعنی او از دید روانشناسی، چیستی و چگونگی روان انسان را بازگو کرده و از دید اخلاقی فردی و اجتماعی، چگونه باید بودن انسان را در بیان آورده است. البته شماری از دیگر متفکران هم انسان را در این زمینه بررسی کرده اند، اما هیچکدام به دقت و ظرافت هنری و عمق کاوش های مولانا در باره ی انسان سخن نگفته اند.(13- زمانی، 1382)منبع:وبلاگ همدردی
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۴۶
        اندیشه های پشت اشعارتان را دوست دارم استاد خندانک

        انسان سالم کسی است که دارای شخصیت مستقل به خود است و بنابراین خودش را در پشت نقابها پنهان نمی کند. انسان سالم خودش است و به خود باور دارد. به همین جهت است که محرک های بیرونی زیادی برای حرکت احتیاج ندارد . انسان سالم خودجوش است و چون از درون می جوشد دارای تعادل پایدار و بلند مدت است . انسان سالم با اصول و آدابی که دیگران درست کرده اند زندگی نمی کند . آنها بیشتر بر اساس اصول خود رفتار می کنند و خیلی برایشان مهم نیست که آیا رفتارشان توسط دیگران تایید می شود یا نه . این ویژگی ناشی از این مساله مهم است که رفتار انسان سالم از درونش نشات می گیرد و بنابراین محرک های بیرونی اثری تعیین کننده ای بر رفتار او ندارند. انسان سالم از این نگاه ، یک انسان self-organized است .چکیده مقاله دکتر مرتضی ایمانی راد
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۵۸
        درود گرامی
        بسیار زیبا و پر معنی است
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۳:۴۸
        با سلام استاد عزیز خوب سروده اید موفق باشید
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۲۲
        ترس آن دارم که تیری بوده ام



        گشته بی مقصود رها از یک کمان
        ...............
        سلام
        زیبا مینویسید و من اطمینان دارم که خود بهتر از هر کسی جوابش را میدانید خودتان به خودتان حتما پیامک زده اید
        ولی
        من هم اینکار را کرده ام و اطمینان دارم نه تیرم و نه کاروان من را یادش میرود
        ولی خودم یادم میرود زندگی را خدا به من هدیه داده در روز ایجاد نطفه ام
        قدرش را هرگز نخواهم فهمید ولی شکر که لایق این هدیه دانسته مرا
        از شما بسیار ممنونم از اینکه مرا باز به این مطلب رساندید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ماریا قربانی
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۱۹
        درود بر استاد بزرگوارم,واقعا تفکر برانگیزه و باید بارها خواند
        خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۵۲

        با درود و تبریک سال نو ...

        موفق و پیروز باشید ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۱۱
        جناب آقای سلطانیای عزیز، سلام علیکم.
        ..............................................................
        برادرِ بزرگوار......آن طورکه حقیر برداشت نمودم........(دراین غزل) سؤالاتِ زیادی مطرح شده،که درکّلّ شما ازآن به نام( زندگی)،عنوان نموده اید....
        دستِ خانم رحیم زاده بانوی گرامی، بی بلا که زحمت کشیده ومطالبِ بسیار زیبا ودرعینِ حال جامعی مرقوم فرموده اند(اگربسط داده شوند).............
        وبنازم به (جنابِ مولانا).............که مسائلی عنوان کرده اند که (بنده ی مثلاً شاعر)،...........حالاحالاها باید بدوم ،تا بتوانم به گردِ ایشان برسم(که اگربرسم)........اگربادوبیت سُروده،....... امثالِ ایشان راقبول ندارم........بماند....
        (بگذارید دراین باره ،سکوت کنم..............................).
        وامّا،بزرگوار............سؤالاتِ شما مربوط می شود ،به .........معمّای زندگی....،نقطه ی آغازِ خلقت.........وحتّی پیش ازآن(پیش ازآن پس چیست ،تکلیفِ زمان....؟)........که ربط داده شده به بُعدِ زمان...........مرزِ کائنات....،(ویاشاید ساده تر)........، آخروانتهای دنیا(ازبُعدِ مادی)..........زندگی این دنیایی(این طرف گرهست نامش، این جهان).............وجهان دیگر،شاید پس ازمرگ....(چیست نامِ ان
        طرف.........).........وآرزوی اینکه :....کاش اینهارامی دانستیم و،می رفتیم.(که دراصل، رفتنی درکارنیست .......،واین {درظاهردوجهان}.....مربوطِ به هم هستند........(جدا ازیکدیگرنیستند).......ولی باید رفت تابه آنجا رسید..........
        وبازهم سؤال:......فقط....... درروی کره ی زمین حیات هست؟...یا اینکه ممکن است درکُراتِ دیگری هم زندگی ........(به شکلی) وجود داشته باشد؟......واگرنیست،یعنی خداوند ،بعد ازخلقتِ دنیای به این بُزرگی(که فاصله ی بین کُرات رابه سالِ نوری اندازه گرفتن ،مشخّص می کند ،بزرگیِ ان را)............فقط وفقط ، روی این کُره، کسی به نامِ انسان، آفریده؟.........
        (کاش چون یک فیلم حقیقت رابه ما........)آرزو ...............ویک نتیجه درانتها.....(ترسِ ان دارم که تیری بوده ام.......گشته بی مقصود رها ازیک کمان)............نیهیلیسم ،یا پوچ گرایی، زندگی بدونِ هدف ومقصود............
        اینها برداشتِ حقیرست ،که جواب دادن به تک تکِ آنها مفصّل است و.....دراین مقال نگُنجد..تانهایتاً بشود جوابِ شمارادادکه :همان ،چیستی (زندگی)ست......قول نمی دهم..ولی انشاءا..سالِ آینده، اگرزنده بودم وحوصله داشتم(کی میره این همه راه؟)............جوابِ انها رابراساسِ آیاتی قرآن خواهم نوشت...................وامّا :دوستِ عزیز،
        وزنِ غزلتان درچند مورد، شکسته شده،گاهی چاق وگاهی لاغر.........
        باتمام اینها ،واقعاً خسته نباشید که سؤالاتِ بسیار خوبی مطرح نموده اید که (بدونِ شک) ذهنِ همه ی ماراگاه ، قِلقِلک می دهد.....وچه خوبست اگر، به جواب برسیم...........البته می دانم که شما خودتان ،همه ی این جوابهارامی دانید...ولی مطرح شدنشان، خالی ازلطف نیست.....
        عید برشما مبارک باد.... خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۰۷
        درودبرشما

        خندانک خندانک
        محمود دهقان (سخن حق)
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۴۵
        woooooooooow
        عالی استاد
        عالی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سمانه هروی
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۱۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۰۰
        دروووود
        ژرف و تامل برانگیز بود
        برقرار باشید بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۰۵
        درود بر شما
        برادر لطفا پاسخ نامه را هم ضمیمه بفرمایید.
        مانده بودم که کیستم یا چیستم، از کجا و بهر چه آمده ام.
        حال با این همه سؤال که مطرح کردید، چه کنم؟
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3