سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        واژه های انتخاب

        شعری از

        حسن کثیر(عبداللهی نسب)

        از دفتر مشتاق نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۲:۲۰ شماره ثبت ۴۵۴۵۵
          بازدید : ۶۱۱   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسن کثیر(عبداللهی نسب)
        آخرین اشعار ناب حسن کثیر(عبداللهی نسب)

        ای که جامه هایت، تاروپود اضطراب
        خفته ی تاچند،درقاب امیدم چون سراب
        میدوی باپای ابلق،پای لنگ کورمال
        دورباش زخم چشمی، ای شه نگاهت آفتاب
        نیمه ی گم گشته ای،فال دولیوان قهوه ها
        انتحابم کن بیا،ای مست دیده های بی نقاب
        صوراسرافیل وروزموعودی خدای هر وجود
        کوچه کوچه می رهم، بوی لبانت را چوآب
        شهریارسرشکن برکوچه های عشق من
        لیلی وشیرین کجاشد،واژه های انتخاب
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۵۹
        درود بزرگوار
        سروده ناب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۰۲
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۴۶
        ................. خندانک خندانک خندانک ........................
        بسیااار زیباااا ... خندانک خندانک خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک خندانک
        ................. خندانک خندانک خندانک .......................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد فرزندی هم نداشت وتنها با همسرش زندگی میکرد در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد .
        روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هر چه اورا نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد بروید از قصاب بگیرید تااینکه او مریض شد احدی به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود. همسرش به تنهایی او را دفن کرد. اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد وگفت :
        کسی که پول گوشت رامیداد دیروز از دنیا رفت...!

        زود قضاوت نکنیم خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۴۸
        درودبرشما

        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3