سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        شاید امروز

        شعری از

        دمحا ناییاضر

        از دفتر نوشته های بین راهی نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۰۲ شماره ثبت ۴۵۴۴۲
          بازدید : ۴۷۸   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر دمحا ناییاضر

        آنقدر پای حرفهایت قدم زده ام
        که نمیدانم باید بروم یا برگردم

        شاید امروز باید بنشینم
        پای تمام نداشته هایی که داشتم و نچشیدم
        پای تمام نچشیده هایی که دردش را کشیدم
        پای تمام شنیده هایی که یک بار هم ندیدم

        آری
        امروز باید بنویسم
        از تمام آرزوهایی که دست کشیدم
        از تمام لحظاتی که تنها درد کشیدم
        از تمام شبهایی که به یادش پر کشیدم

        شاید امروز باید یاد بگیرم
        پای تمام حرفهایم تنها بشینم
        اگرم شد خبرت را از باد بگیرم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۰۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۳۶
        درود گرامی
        دلنوشته زیبایی است خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۰۷
        ................. خندانک خندانک خندانک ........................
        هزاراان درود جناب رضاییان خندانک خندانک خندانک
        ................. خندانک خندانک خندانک .......................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد فرزندی هم نداشت وتنها با همسرش زندگی میکرد در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد .
        روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هر چه اورا نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد بروید از قصاب بگیرید تااینکه او مریض شد احدی به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود. همسرش به تنهایی او را دفن کرد. اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد وگفت :
        کسی که پول گوشت رامیداد دیروز از دنیا رفت...!

        زود قضاوت نکنیم خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۰:۴۰
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        پایدار باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۵۸
        درودبرشما

        خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۴۱
        درودهاااااااااااااااااااااااااااا
        لذت بردم
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        فاطمه دشتی
        جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۲۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        فاطمه دشتی
        جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7