سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 16 دی 1403
    6 رجب 1446
      Sunday 5 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۱۶ دی

        بوسه

        شعری از

        آرزو نوری

        از دفتر هنوز نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۱۹ شماره ثبت ۴۵۱۰۵
          بازدید : ۵۸۸   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        دست ودلم
        به کاری نمی‌رود!
        از لبان تردت
        بوسه‌ای می‌خواهم
        مرگ!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۲۳
        درود استاد عزیز من که کیفور شدم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۴۷
        درود بانو
        جالب و زیباست خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۳۹
        کوتاه و زیبا و پر احساس سرودید خواهر ارجمند
        احسنت...
        مجنون ملایری
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۲۸
        باسلام‌ بانو بسیار عالی موفق باشی
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر خواهر خوبم
        مرحبا
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۰۹
        ............... خندانک خندانک خندانک ....................
        دست مریزاااد بانو خندانک خندانک
        هزاراان درود خندانک خندانک خندانک
        .............. خندانک خندانک خندانک ....................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        ﺩﻩ ﻣﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﻪ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻃﻨﺎﺏﺗﺤﻤﻞ ﻭﺯﻥ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﻘﻮﻁ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ:
        ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻭﻗﻒ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻧﮑﻨﻢ ... ﻣﻦ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ
        ﺑﻪ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ .
        ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺯﺩﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ و ...

        شاد و خندان باشید خندانک خندانک
        بهروز عسکرزاده
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۵۲

        درود شاعر گرامی

        کلکتان نویساتر

        و زندگی درازتان سرشار از پادزهر یأس و مرگ؛
        باشید و بیافرینید.

        خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۲۳
        خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۳۷
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3