سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        قیم

        شعری از

        امیر جلالی( ا م دی )

        از دفتر بی وزنی نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۴۹ شماره ثبت ۴۴۸۷۸
          بازدید : ۱۴۷۹   |    نظرات : ۱۸۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیر جلالی( ا م دی )
        آخرین اشعار ناب امیر جلالی( ا م دی )

        صدای ارسالی شاعر:
         رسم نانوشته ای است
        بر پیکر بی جان حقیقت
        مومنانه بغض را فرو خوردن
        و شرطی است وعده حوریان
        درون کلاه پاداش
        عاقلان عامیانه می میرند
        همانگونه که برگی افتاده از شاخه ای
        یا قطره ای چکیده از منقار مرغی
        عاشقان سخاوتمندانند
        از آنکه هستی شان را
        به نگاهی ،نفسی
        صادقانه می بخشند
        شاعران توده را رسولانند
        همانگونه که بلبلی باغی
        یا نسیمی علفزاری
        زنده گان ناچارانند
        به داد و ستد نان و تیغ و سخن
        همانگونه که دلوی به اعتماد ریسمان
        غرق مدام می شود در چاه
        تنها دیوانگان آزادگانند
        همانگونه که قاصدک
        دست بر گردن باد
        می دود بسوی خیال...
        لخته ای چکید از آسمان روی دستم
        خورشید را که زخم زد ؟
        در پایان شبی که ماه
        در آغوش برکه
        مست خوابیده بود
        همان به که در این طلوع تکراری
        جهان فرو رود به خاموشی
        و در آن تاریکی محض
        هیچ چشمی
        حتی چشم آبی آنسوی ابرها
        نبیند این مکاره بی انجام
        ناشیانه را
        نفس مچاله شده به سینه ام
        کجایی
        تا همچون قیمی
        قامت خمیده ایمانم
        به تو تکیه کند
        کجایی ...
        خدای من
        امیر جلالی 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        وحید فرزان مهر (فرزان)

        ،

        سیده لاله رحیم زاده (آلاله سرخ)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)

        ،

        پرستو پورقربان

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        میثم دانایی

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        صفیه پاپی(مدیر)

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        شرمینه بهاروند

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        هما تیمورنژاد

        ،

        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار

        ،

        نیره ناصری

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)(مدیر)

        ،

        زهرا ضیایی(روح الغزل)

        ،

        مصطفی سالاروند(سالار)

        ،

        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        محمد هادی(سورنا)

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        مینو غفوری

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        محسن ملک زاده(رهگذر)

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        سمیه سلطانی (سایه ی عشق)

        ،

        زینب نیکخواه پنجکی

        ،

        سید محسن سیدی

        ،

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        ،

        (کمیل)چناری

        ،

        عباس زارع میرک آبادی

        ،

        زهرا حسینی

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        يدالله عوضپور آصف(مدیر)

        ،

        عليرضا حكيم(مدیر)

        ،

        پگاه بنوان

        ،

        آرمین اسدزاد (الف)

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        فریما محبوبی

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        حسين زرتاب

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        معصومه افراشی

        ،

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        محمد رحیم کاظمی

        ،

        مریم شجاعی(بشارت )

        ،

        فاطمه ضیاالدینی

        ،

        سامی فرهادی

        ،

        سیده پریسا میرنظامی

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        فریماه اصفهانیان

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۵۷
        کجایی


        تا همچون قیمی


        قامت خمیده ایمانم


        به تو تکیه کند


        کجایی ...


        خدای من...........بسیار عالی وظریف و هوشیارانه بود سپید سراسر سپیدتان استاد جلالی گرامی خندانک

        کنون این نهال شکسته
        با وزش ملایم بادی هم
        زریشه بیرون خواهد ...افتاد
        اگر تو قیم محکمش نباشی
        خدای من خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۰۲
        تنها دیوانگان آزادگانند


        همانگونه که قاصدک


        دست بر گردن باد


        می دود بسوی خیال...


        لخته ای چکید از آسمان روی دستم


        خورشید را که زخم زد ؟


        در پایان شبی که ماه


        در آغوش برکه


        مست خوابیده بود


        همان به که در این طلوع تکراری


        جهان فرو رود به خاموشی
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        عالی بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۴۰
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جانانه بود
        کیفور شدم
        عاشقان سخاوتمندانند


        از آنکه هستی شان را


        به نگاهی ،نفسی


        صادقانه می بخشند خندانک خندانک خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۵۳
        درودها بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید فرزان مهر (فرزان)
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۵۱
        سلام استاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیباست!
        چقدر عالی و تاثیرگذار دکلمه کردید ! خندانک خندانک خندانک
        دستمریزاد! خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۳۵
        سلام بر استاد گرانمهر
        زیبا و دلبرانه سروده اید احسنت
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        میثم دانایی
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۰۱
        سلام ودرود بر جناب جلالی بزرگ....زیبابود برادرم خندانک
        مجنون ملایری
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۰۹
        باسلام جناب جلالی عالی سروده‌اید موفق باشید
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۳۵
        سلام گرامی
        زیبا سرودید . لذت بردم واقعا
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۴۹
        درودفر اوان برشما
        لذت بردم ازتصویرها
        واز پیامها
        بازهم می گویم فراوان درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۵۱
        خندانک خندانک خندانک
        اله یار خادمیان(صادق)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۲۷
        سلام و درود بر شما پاینده و بر قرار نویسا و شاد کام باشی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۲۲
        امير عزيز خندانک خندانک خندانک
        استاد مهربانم خندانک خندانک خندانک
        لذت ميبرم از سطر به سطر اشعارت
        همراه بودن با اشعارت دنياي زبيايي را در جلوي چشمها به تصوير ميكشد
        مانا باشي عزيز دل خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شرمینه  بهاروند
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۳۸
        خندانک سلام استاد
        عالی بود
        زنده گان ناچارانند
        به دادو ستدو نان و تیغ و سخن خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۳
        ............ خندانک خندانک خندانک ........
        درودها استاد جلالی زیبااااکلامم خندانک
        چه مقایسه ی زیبااایی خندانک
        مومنان به وعده ی بهشت و حور خود را تسکین میدهد...عاقلان برمدار عقل و براساس ان سازگار باشرایط و محیط...عاشقان سخاوتمندند چون دل و جان و هست و نیستشان را به نگاهی داده اند...شاعران در پی رسالت خویش و زندگان...
        زنده گان ناچارانند
        به داد و ستد نان و تیغ و سخن
        همانگونه که دلوی به اعتماد ریسمان
        غرق مدام می شود در چاه

        فقط زنده اند بی هیچ اختیاری از خود ...بی هیچ اندیشه ای ....شبیه دلوی که به ریسمان اعتماد میکند.اعتمادی از سرناچاری و درماندگی، نه به معنای توکل...
        ودر این میان تنها دیوانگان آزادند...
        با اجازه ی شما این بند را در ادامه ی بند اول فرض می کنم .و در همان راستا :
        مومنی که دل به وعده ی بهشت و حور دارد و سختی ها را به این امید تحمل میکند در مقابل دیوانه ای که شاعر او را تنها ازاده ی این ماجرا میداند...
        الپورت(روانشناس) افراد مذهبی را در دو گروه دسته بندی می کند:
        دسته ی اول انهایی که مذهب بیرونی و ناپخته دارند و خدارا بخاطر نیازهایشانعبادت میکنند و دسته ی دوم انها که مذهب درونی و پخته دارند .انهایی هستند که خدا را از روی شناخت و شایستگی عبادت می کنند.
        همین مقایسه را حضرت امیر(ع) خیلی قبلتر انجام داده اند. انجا که میگویند عبادت کنندگان دو گروهند :
        دسته ای بخاطر ترس از جهنم و یا به امید بهشت عبادت میکنند و دسته ای که خدا را به خاطر زیبااایی و شایستگیش عبادت می کنند.
        و در شعر شما مومنان طماع را مصداق گروه اول و دیوانگان را مصداق گروه دوم دریافتم...دیوانه نه انگونه که در باور عوام جاریست بلکه به معنای کسی که دو دنیا را مفت نمی خرد وچشمبه هیچکدام ندارد.انگونه که می گوید :خدایا اگر مرا در اتش جهنم بیندازی بازهم فریاد میزنم دوستت دارم...
        وشاعر می گوید:
        ان کس که ترا شناخت جان را چه کند
        فرزند و عیال و خاندان را چه کند
        دیوانه کنی هردو جهانش بخشی
        دیوانه ی تو هردو جهانرا چه کند

        و بند اخر شعر که دعای حضرت موسی (ع)را تدعی می کند:اکنون به خیری از جانب تو محتاجم.
        و شاعر فروتنانه (به ایمان خود تکیه نمیکند و مغرور نمیشود) طالب تکیه گاهی برای ایمان خمیده ی خود است.
        استاد بزرگمهرم!
        نظر نوشتن من پای شعرتان درس پس دادن شاگردی کم استعداد است که میداند ناامیدتان می کند اما شوق گفتن دارد.عفو کنید...
        ............ خندانک خندانک خندانک ........
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:
        عتیقه‌فروشی، در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه‌ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه‌ای افتاده و گربه در آن آب می‌خورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌نهد.
        لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری! آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند می‌خری؟ گفت: یک درهم.
        رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه‌فروش داد و گفت: خیرش را ببینی.
        عتیقه‌فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه‌اش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی.
        رعیت گفت: امکان ندارد! من با این کاسه تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. کاسه ام فروشی نیست!
        یادمان باشد:
        “همیشه نباید راه حل خود را بهترین راه حل دانست.”

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۲۵
        تنها دیوانگان را کارت سبز دادید

        در نهایت تفکر و شعر حرفی درست را نوشتید و دسته بندی کردید با نهایت زیبایی

        که من هم بارها به این جماعت حسودیم شده

        بند بندش را افریدید و بسیار مرا تا سطر آخر جذب کرد

        نگاه مثبت به قشری که (خط چینند)

        ممنون از شما خندانک خندانک

        در شعرم نظر تان نیست(اخراج نوح)

        لطفا بخوانید و مثل همیشه برایم بنویسد خندانک خندانک خندانک خندانک
        هما تیمورنژاد
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۲۷
        درود بر شما جناب جلالی و اندیشه ی والایتان
        خندانک خندانک
        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۳۴
        خندانک تنها دیوانگان آزادگانند
        همانگونه که قاصدک
        دست بر گردن باد
        می دود بسوی خیال... خندانک خندانک

        درود بزرگوار.. خندانک
        جواز عبوری بسیار هوشمندانه و حکیمانه..
        حرکت بر لبه ی تیغ ندارند و رهایِ آسوده اند..
        در قبیله ی دیوانگان ،
        تکیه بر مسندِ رهائی زدن،
        خوش رسمی ست استاد.. خندانک خندانک

        هر بار در صفحه ی آموزنده تون می خونم و درس می گیرم..
        زنده باد..
        خندانک خندانک
        خندانک
        نیره ناصری نسب
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۳۱
        درودها بر استاد جلالی بزرگوار

        سپید زیبایی را رقم زدید از حس و حال کسانی که در روزگار عمر می گذرانند گاه با زمزمه های خود امید پاداش دارند و گاه با دستان خود در معامله بازارهای خویشند . زندگان در رفت و آمد شب روز ، تکرار زندگی خویشند و با هر رفت و آمدی آنان نیز در حرکتند . دست به اتکای کسی می برم که ورای تکرار و خاموشی ها مرا به مکان امن خویش برد و هر روزم را با باورهای او تکرار کنم . و این خدای من خندانک

        از سروده زیبایتان درس می گیریم و همچو شاگردی به پای شما پیش می آییم . ممنون و سپاس خندانک خندانک خندانک
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۲۰
        عالييييي

        ماه
        ماه بود
        مرحبا ..... زه
        درودهابراين انديشه وقلم تو اناى شما
        الحق والانصاف يکه تازيد استاد جلالى خندانک خندانک خندانک
        مصطفی سالاروند(سالار)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۱۳
        زیبا و قابل تامل بود خندانک خندانک
        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۴۵
        ﮐﺠﺎﯾﯽ
        ﺗﺎ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻗﯿﻤﯽ
        ﻗﺎﻣﺖ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﺍﯾﻤﺎﻧﻢ
        ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﺪ
        ﮐﺠﺎﯾﯽ ...
        ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ

        خيلي با احساس بود واقعا با احساس ،فوق العاده ،عالي
        پراز ارامش پراز محبت ،خيلي خيلي لذت بردم
        چقدر صادقانه شاعر بيان کرده احساسات و حقايق رو
        احسنت ،
        اي جان خيلي عالي بود
        وحید کاظمی
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۵۵
        همانگونه که برگی افتاده از شاخه ای
        یا قطره ای چکیده از منقار مرغی
        عاشقان سخاوتمندانند
        از آنکه هستی شان را
        به نگاهی ،نفسی
        صادقانه می بخشند
        شاعران توده را رسولانند

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر استاد جلالی بزرگوار
        اثری فاخر میهمان سفره ی احساستان بودم
        ممنونم از شما
        لذت بردم
        پاینده و برقرار باشید
        یونسی یونس
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۴۵
        عرض ادب و احترام
        بینهایت هنرمندانه بود الخصوص با تشبیهات و استعارات زیبا.
        لذت بردم از شعر...................احسنت
        مینو غفوری
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۳۴
        عشق در همه \" وجود \" دارد اما در همه \" حضور \" ندارد....



        حس حضور عشق نیز در هر کسی ساده نیست

        و فقط قلب است که معنای حقیقی آن را در می یابد و باید به قلب گوش کرد نه به تقلب !

        وقتی در باران، در پناه چتر یکنفر حتی برای یک لحظه آرام میگیری،

        همراه باش نه فقط برای آنکه لحظاتت خیس نشود!

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حس زیبای دلگویه هایتان دلنشین وروح نواز است
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حس تان بارانی و زلال خندانک خندانک خندانک
        قلمتان به کتابت دل نویسا خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۴۲

        با درودی صمیمانه :

        اغلب سروده تان را میخوانم ( چندین بار ) و جز تقدیر و تکریمی در سکوت

        راه دیگری برای بیان اعجاز شمادر خودم نمی یابم ...

        ساده بگویم :

        جملات تکراری و کلیشه ای ، شایسته شما ، فکر شما ، زبان و کلام شما

        و اندیشه و احساس ناب شما نمی باشند...

        این است که مرا در پایین دست سروده هایتان نمی بینید ، دوست خوب و

        ادیب و نازنینم ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        پرستو پورقربان (آنه)
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۱۹
        استادم، درودها خندانک
        چه تصاویر انسان دوستانه و واقع گرایانه ای در صور سروده تان نمایان است.
        حقایقی از زندگی و رفتار بشر، که بسیار دلنشین با زبان قلم در ذهن شکل میگیرد ....
        شعر دلبربایی است،لبریز مفاهیمی تامل برانگیز .
        سپاس که ناب می سرایید خندانک



        زندگی،
        دست نوازش
        خداست....



        خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۴۵

        درود بر دوست و استاد خوب و بزرگوارم :

        عزیز دوست داشتنی ام : اینکه در بالا از گفتن کلمات کلیشه ای گفتم نه در سروده شما ، بلکه منظورم جملات تکراری خودم بود که نمی خواستم در مورد شما بکار گیرم جملات کلیشه ای همچون :
        \" زیبا بود \" ... دلنشین \" بود ...و ... که این ها را شایسته طبع والای شما ندانستم ...

        وای که چقدر بزرگید و صبور که چیزی به من نگفتید و ما چقدر باید در آینده مواظب حرف ها و نوشته هایمان باشیم که خدای نکرده با اشتباه و سوء برداشت روبه رو نگردیم ...

        شما را دوست میداشتم و با این کرامت و بزرگواری ، هزاران بار نزد من یکی عزیز تر ، بزرگوار تر و دوستداشتنی تر شدید ...

        زنده و پاینده باشی دوست فهیم و فرزانه ام ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۰۷
        پر مغز بود...و تفکری سنگین را بر دوش می کشید
        احسنت استاد گرامی
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۳۴
        سلام استاد جلالی عزیز بسیار زیبا وخوندنی بود بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        سمیه سلطانی (سایه ی عشق)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۱۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک درود بر شما استاد بزرگوار
        خندانک نگاشته ی زیبایی را از دفتر احساستان
        خندانک چندین بار خواندم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زینب نیکخواه
        دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۱۷
        درود بر شما خندانک خندانک
        احمد رشیدی مقدم (گمنام)
        دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۱۵
        بادرود فراوان به استاد ارجمند جناب آقای جلالی
        زیبائی سروده واظهار نظر عزیزان بقدری
        باشکوه است که مرا به حیرت برده وبه قول معروف
        جائیکه عقاب پر بریزد
        از پشه لاغری چه خیزد ؟
        جز آنکه دعا کنم بجانت
        هرگز به دلت غمی نریزد
        دست حق نگهدار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۰۸
        سلام بر استاد ژرف نگر جناب جلالی
        پیام زیبا ، ارزشمند و پر محتوای شما را در واژه واژه این سروده قیمتی خواندم و حظ بردم
        عمیق سرودن هنر بسیار بزرگی است که شما از آن برخوردارید
        زنده باشید و بسرایید

        همانگونه که برگی افتاده از شاخه ای


        یا قطره ای چکیده از منقار مرغی


        عاشقان سخاوتمندانند


        از آنکه هستی شان را


        به نگاهی ،نفسی


        صادقانه می بخشند


        شاعران توده را رسولانند

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۲۵
        احسنت استاد گرامی
        مثل همیشه زیبا و پربار سرودید
        و پر از مفاهیم ارزشمند...
        درود بر شما....
        فریما محبوبی
        دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۲۹
        سلام استاد بزرگوار... خندانک
        سپید زیبایی بود خندانک مثل همیشه خندانک
        همیشه باشید و بسرایید خندانک
        رودونا کیارنگ  (فاطمه توکلی)
        دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۱۱
        سلام و درود جناب جلالی استاد گرانقدرم خندانک
        این عجوزه ی ناسرشت رنگ رنگ را هر کس به طریقی تاب می آورد اما وای به روزی که شاباش کلاه ، چرخ منطق ، از خودبیخودی عشق ، شمع راه ، خواب همیشه و طبل بی عاری نتواند به ادامه ی گذر ناگزیر ترغیب مان کند ... پسِ این قصه ی تکرار چیست ؟ هم اوست که باید راهی بگذارد پیش پایمان ... اگر نه تاب تحمل خویش نیست ... این سبکی روح باید رخنه ای برای جاری شدن بیابد ... اگر نه حباب می شویم و پوچ...
        دست مریزاد استاد ژرف و با درونمایه ای سنگین سروده اید خندانک خندانک خندانک خندانک
        همانگونه که دلوی به اعتماد ریسمان
        غرق مدام می شود در چاه
        خندانک خندانک خندانک
        چه تصویر بکری در چاه غرق شدن سقوط به توان سقوط!
        خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا سروده ی ارزشمندتان به دلم نشست خندانک
        همیشه باشید و بسرایید
        خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۲۳:۳۳
        همیشه خوانش شما لحظاتی پرحلاوت میسازد ، عمیییق، زیبا و خاااص

        سپاس سپاس سپاس خندانک خندانک خندانک
        حسين زرتاب
        سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۳:۱۳
        به داد و ستد نان و تيغ و سخن
        يا شايد
        نان و تيغ و قلم

        ژرف سروديد و زيبا

        همواره باشيد و بسراييد دوست عزيز

        به مهربانى و آزادى
        مهدی صادقی مود
        سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۵۳
        سلام جناب جلالی عزیز
        مثل همیشه پر از احساس و لذت بخش
        درود برشما
        خندانک خندانک
        کجایی
        تا همچون قیمی
        قامت خمیده ایمانم
        به تو تکیه کند
        کجایی ...
        خدای من خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۳۷
        درودها به دوست فرهیخته ی بزرگوارم
        ببخشید که بهترش نیافتم:

        هر بار که به شعری از شما میرسم، پاکم اما
        با خوندن همون چند واژه ی اول... معتادی شدم که به هروئین رسیده!
        معصومه افراشی
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۵۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۳۲
        این با با صدا گوش دادم الحق که لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۵۴
        درود خالصانه ی مرا پذیرا باشید جناب استادامیر جلالی عزیز سروده های زیبا ودلنشین شما همه ی رنگها وصداها را همراه دارد واین برجستگی کار شماست می آموزیم از چشمه ی معرفتتان پیروزباشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۳۸
        سلام من نیز چون دیگر دوستان از این شعر کیفورشدم و ناخودآگاه به یاد این شعر شاملو افتادم :
        غافلان همسازند
        تنها توفان کودکان ناهمگون می زاید ...
        خندانک خندانک خندانک
        لحظه هاتان پر موسیقی باد
        محمد رحیم کاظمی
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۳۵
        سلام و درود برشما شاعر گرامی خندانک
        زیباو دلچسب
        لذت بردم از خواندن این شعر عالی
        دستتان درد نکنه شاعر خ خندانک خندانک خندانک
        مریم شجاعی(بشارت )
        جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۳۸
        خندانک خندانک سلام
        به به
        بسیارزیبا :
        شاعران توده رارسولانند خندانک خندانک خندانک
        فاطمه ضیاالدینی
        شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۵۲
        خورشید را که زخم زد ؟
        خورشید زخمی گرم نمی کند می سوزاند!
        درود بر جناب جلالی بزرگوار... چون همیشه زیباست چکیده ی قلمتان
        پایدار باشید خندانک
        فرهاد سامی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۷
        درود استاد خندانک خندانک خندانک
        پر
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۴۷
        خندانک دوست داشتم و زیبا بود
        صابرخوشبین صفت
        جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۲۳
        سلام و درود
        به جناب جلالی عزیز
        سپید زیبایی بود .
        خندانک خندانک خندانک
        در شبی سرد ....
        زمستان نگاهم لرزید
        واژه هایی که درون بغلم بود ،
        پراکنده شدند
        سبد خاطره سر خورد
        و افتاد زمین
        و تو رفتی و کسی خاطره ی این شب ما را ننوشت .

        صابر خوشبین صفت
        14اسفند1394-اهواز
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4