جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
|
از درد خود نوشتم ، گفتن چرا غم داری از غم و غصَه م گفتم ، گفتن چاره نداری
گفتم شما که هستین ، پرسیدن تو کی هستی ؟ گفتم ما که با همیم ، گفتن دیگه تو نیستی
پرسیدم من چی میشم ، گفتن با دردات بسوز یا خدا رو پنهون کن ، لبها رو بر لب بدوز
اگه خدا رو می خوای ، بین ماها غریبی تو با خدات باش ولی ، نگو چرا غریبی
گفتم خدا بزرگه ، گفتن خدا که مرده ! دنیا همه مال ماست ، اونو به ما سپرده
کاری باهاش نداریم ، ثروت واسه ما خداست تو که هیچی نداری ، زندگیت از ما جداست
تک و تنها نشستم ، یه گوشۀ این دنیا حیرون از کار خدا ، از خلقت آدما
خدایا این چه دنیاست ، اگه انسان همینه پس قرآنِت دروغه ، حیوان که برترینه !
S_H.H شنبه 18 دی 1389 ه.ش ساعت 9:10 شب
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.