دوشنبه ۵ آذر
تالار دل شعری از عبادی بابی
از دفتر غزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۴۶ شماره ثبت ۴۴۶۴۲
بازدید : ۵۳۳ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب عبادی بابی
|
عاطفه خوابیده در دشتِ عدم بی همتیم
تن فروشی مُد شده در جستجوی عصمتیم
شَرم در تالار دلها جشن جرأت خَتم کرد
بُز دلیم اما به ظاهر در کمال جرأتیم
عده ای با کلیهٔ خود فقر را پوشانده اند
ما ولی در کُلبه ویلایی خود راحتیم
دختری با خون دل خوردن قناعت می کند
ما نمی بینم، چون ما ،مان کَنی از غیرتیم
پیرزن دیروز دستِ حضرت عباس را ضامن نمود
نانوا بی معرفت ! گفتا: که ما بی طاقتیم
شاید اینجا این سوال آید به ذهن دوستان
ما مسلمانیم یا کافر ؟ولی یک اُمتیم
درد ما درد نماز و روزه و تسبیح نیست
ماهمه مشغولِ دَفنِ لاشهٔ حیصیتیم
عبادی ش
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.