سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        مرگ قاصدک

        شعری از

        منصور دادمند

        از دفتر سپیدار نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۲۳ شماره ثبت ۴۴۵۵۸
          بازدید : ۷۳۴   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منصور دادمند

        بر نگاهم  می نشیند زخمها
        از دیار خاطره ها
        خاطره
        بریدن لبخند و سر گلها
        افتادند سروها
        سوختن نخلها
        چشیدن اشک یتیمان
        گرسنه و تشنه در بیابان
        تنها و بی پناه
        رسید وقت آخرین لحظه تحمل
        تا نشیند بر نگاهم تصویر سرنوشت
        از آسمان ناپیدا
        تا بکاهد از آه و فریادم به هزاران
        تا نشیند بر لبم لبخند
         وقلبم شود شاد
        تا همه وجودم شود به وداع
        تنها یک  فریاد
        لحظه ها میدوند در پی هم دل آزار
        به تحمل برنگاهم  می نشیند یک خاطره
        از یک کودک شاد
        میدود در پی پروانه زیبا
        میچشد بوسه و آغوش مادرانه
        خنده زیر باران
        چشم میدوزد به آسمان
        تا گیرد  با دست  ستاره ها
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۸
        حس لطیف شعرتان را دوست داشتم.......درودبرشما خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۱۳
        درود گرامی
        بسیار زیبا و شورانگیز
        خاطره انگیز
        یاد باد آن روزگاران یاد باد خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود
        بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۸
        سلام عزیز
        درود بر شما حظ بردم
        صداقت ، پاکی و سادگی در کلامتان موج می زند
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حسینی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۰۷
        خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۰۲
        ............. خندانک خندانک خندانک .................
        درود جناب دادمند خندانک
        زیباااا سرودید بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        خاطره انگیز بود...
        سپااااس خندانک
        .............. خندانک خندانک خندانک ................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        مردی بودا را دشنام داد، هیچ نگفت و آن ده ترک نمود. مرد را گفتند که دانی چه کس را ناسزا گفتی؟ گفت: ندانم. گفتند که بودا بود، عارفی بزرگ است. پس مرد بر زندگی اش بیمناک گشت. در پی اش رفت و روزی دیگر او را یافت. بر پایش افتاد و بخشش طلبید. گفت: “تو که هستی و چه می خواهی؟ طلب عفو از چه روی است؟” گفت: “دیروز تو را دشنام دادم، حال نادم هستم و طلب بخشش دارم.”
        گفت: از امروز بگو، من از دیروز هیچ نمی دانم.
        حسين زرتاب
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۴۸
        سلام و سپاس دوست ارجمند

        قلمتان همواره سبز و شکوفا
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۰۱
        درود بر شما

        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3