سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        گل اشکم به صحرا چلچراقه

        شعری از

        موسی عباسی مقدم

        از دفتر نوا ونما نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۱۹ شماره ثبت ۴۴۴۲۶
          بازدید : ۳۲۹   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر موسی عباسی مقدم

        دلم لبریز عشق و درد وداغه
        مثال شاخه ها ی زرد باغه
        شبیه شبنم و برگ وستاره
        گل اشکم به صحرا چلچراغه
        ———————-
        دلم هر گز ندارد میل باران
        خصو صن بر چمن یا چشمه ساران
        از آن ترسم که اشک غم ببارم
        بریزد روی گیسوی بهاران
        ————————
        چمن سرسبز وکوچه مثل باغه
        دلم لبریز عشق واشتیاقه
        به روی شاخه های تازه غم
        پراز زاغ و حواصیل وکلاغه
        --------------------------------
        غم عشقت بیابون پرورم کرد
        به صحرا برد وخیلی لاغرم کرد
        بنازم دست نازت را عزیزم
        که با یک ضرب توگوشی کرم کرد
        ------------------------------------
        میون شهرما بابام داشه
        ولیکن یار مو از شهر خاشه
        به کشمش می خورم امروز چایی
        اگر  دورو بر  م قندی نباشه
        لب یارم شبیه  غنچه تنگه
        ولی بابای او سردارهنگه
        شنیدم مادرش هیزم شکن بون
        که که روی دوش او دائم کلنگه
        ---------------------------------
        دلم می خواست گل باشی همیشه
        به گلدون  گلم نه توی شیشه
        اگر دیدم که قهری با دل مو
        به دونیمت کنم با ضرب تیشه
        -------------------------------------
        نظامی هستم وتیرم کلاشه
        غذای هر شب وهرروزم آشه
        خودم را می کشم با دود باروت
        اگر امشب چلو ماهی نباشه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰
        درود گرامی
        دوبیتی هایی بسیار زیبا و شورانگیز
        \"غم عشقت بیابون پرورم کرد\" تضمین نیست؟؟؟
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۵۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک ممنون استاد طناز وشیرین مثل همیشه
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۲:۲۷
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودبرادرخوبم
        زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۰
        خندانک خندانک خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۹
        درود بی کران برشما زیبا بودپیروزباشی خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۰۰
        خیلی خیلی خیلی
        زیبا بود و صمیمی خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۴۵
        سلام و آفرین کیفور شدم دوست من
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۵۹
        طنازی های زیبایی بود
        لذت بردم
        خندانک
        بنازم دست نازت را عزیزم
        که با یک ضرب توگوشی کرم کرد خندانک
        علی   صادقی
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۳۲
        سلام ...

        بسیار عالی .درودبر شما ./ خندانک
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۲۲
        سلام
        وعرض ارادت
        بسيارزيبا وشورانگيزبود
        دروووووود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس یزدی (طوفان)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۰۸
        سلام خندانک خندانک
        بسیار زیبا لذت بردم

        دلت لبریزه عشقه ، پس چرا غم
        برو راهی که رفتم ، با چراغم
        بداهه تقدیمی خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهاره ترابی (بهارنارنج)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۵۲
        واااای آخری عاااالی بوووود خندانک خندانک خندانک لذتناک شدم خندانک
        صابرخوشبین صفت
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۲۲
        زیبا و روان خندانک
        زنده باشی شاعر
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۵۱
        ..............‌‌‌ خندانک خندانک خندانک .................
        بسیاااار زیبااااا بودند جناب عباسی ارجمند خندانک خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک
        ........ ... خندانک خندانک خندانک ....... ..........
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب خندانک

        حکیم ژاپنی در صحرایی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت مرا به شاگردی بپذیر!
        حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن.
        مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.
        حکیم گفت برو یک سال بعد بیا.
        یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت کوتاهش کن.
        مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند.
        حکیم نپذیرفت و گفت برو یک سال بعد بیا!
        سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند.
        مرد این بار گفت: نمی دانم و خواهش کرد پاسخ را بگوید.
        حکیم خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.

        این حکایت فرهنگ ژاپنی ها را نشان می دهد.
        نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت دیگران شکست می خورند. به دیگران کار نداشته باش کار خودت را بکن
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2