سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        شهسوار

        شعری از

        محسن ملک زاده(رهگذر)

        از دفتر از زهره تا عطارد نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۲۷ شماره ثبت ۴۴۳۲۷
          بازدید : ۷۵۵   |    نظرات : ۳۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محسن ملک زاده(رهگذر)
        آخرین اشعار ناب محسن ملک زاده(رهگذر)


        مبر از باغ دنیایم...بهاران را
        مکن از ریشه با رفتن،چناران را

        گذر کردی به آسانی ز،من چون ابر
        ولیکن من ندیدم رنگ باران را

        گلی بودی به دستانم شکفتی آه
        فرو بردی به قلبم شاخساران را

        چو یک شبنم که افتد روی مه در آب
        ز،هم پاشاند دنیا جمع یاران را

        شبیهم نیست یک آدم که چشمانش
        به خشکیدن رساند جویباران را

        دلی از سنگ میخواهد که گیرد سخت
        به لبخندی قرار از بی قراران را

        شهابی باش و خط افکن به تقدیرم
        مرادم ده اگر یک از هزاران را

        دلم با اسب مغرورش بسویت تاخت
        که در  آرد دمار از انتظاران را.

        .


        م.م،رهگذر
        ۶ بهمن ۹۴
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۴۳
        حس زیبای اشعارتان را دوست دارم...دلتان بهار.......... خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۰۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درودبرادرخوبم
        شعرت حس وحال بسیارخوبی داشت وبردل نشست
        اما مشکلاتی هم داشت
        که استادمهرابی بسیارعالی توضیح داد
        باکمی ویراش بهترمیشه
        موفق باشیدکترجوان خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۰۶
        مرادم ده اگر یک از هزاران را
        ......سلام
        قانع بودن هم رسم شعرا است
        ...
        ترا میبینم و میرم
        فقط من مرگ میخواهم
        .....
        ممنون که مینویسی عزیز خوش فکر
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۰۵
        جناب آقای ملک زاده ی عزیز، سلام علیکم.
        ..................................................................
        به قولِ بعضی ازدوستان،خواندم ولی، اگرعمری بود دوباره برمی گردم.........
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۱۰
        خیلی خوب بود و حال و هوای خواننده را عوض می کرد.
        آهنگ و انسجام بسیار عالی بود و بهره بردم و درود بر شما خندانک
        یونسی یونس
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۰۱
        عرض ادب و ارادت
        بسیلر زیباست و خوشاهنگ
        لذتبخش
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۰۵
        جناب آقای ملک زاده ی عزیز، سلام علیکم.
        ...................................................................
        ببخشید که دیروزمجبوربه رفتن شدم.
        وامّا.................غزلِ بسیار زیبایی ست.بدونِ تعارف.....پردازش بسیار عالی بدونِ کوچکترین لغزشی.............
        ولی (با پوزش) درمحتوا(البته به نظرِ حقیر) چندجا احتیاج به نگرشی دوباره دارد.
        (چویک شبنم که افتد روی مَه ،درآب).
        زیاد گویای آنچه موردِ نظرِ شماست، نمی باشد
        (که درآرد دمارازانتظاران را).باورکنید ، زیبانیست.
        (شهابی باش وخط افکن به تقدیرم) درست است که شهاب باگذرِ خود ،(خطی) برجای می گذارد..ولی جنسِ این(خط) ازنورست ،وشاید بهتربود که(شهابی باش ونورافکن به تقدیرم)
        (شبیهم نیست یک آدم که چشمانش)
        (به خشکیدن رساند، جویباران را)
        یامنظورخشکیدن چشمه اشک است که تشبیه شده به رودی خشک.....ویا............به هرحال چندان رسا نیست.........
        (شرمنده ام)...........(دیوانگی ست) وآزردنِ دیگران.
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۴۶
        درود بر شما
        من که واقعا لذت بردم دلنشین بود به ویژه که الف و نون هم به پایان قافیه ها اضافه کرده بودید یه جورایی جدید و تازه بود خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۴۱
        درود بر شاعر بزرگوار و دکتر مهربان

        قلمت زیباست گرامی
        لذت می برم از اشعارتان
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۰۵
        درود مهربانوی عزیز
        نجمه طوسی (تینا)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۴۰
        سلام بر شاعر گرامی
        انسجام بیت ها عالی بودند . شاعر روی یک موضوع تمرکز کرده بود . مشکل وزن و قافیه نداشت .
        هر روز بهتر از دیروز
        زبانتان را به روز کنید از کلمات مخفف کمتر استفاده کنید .
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۰۵
        به به!
        حسابی به دلم نشست خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۰۸
        محسن جان.............

        سلام


        شعرت خیلی بهتر شده آفرین

        نقدش نمی کنم

        ولی بدون خ بهتر شده مرحبا

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3