سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        نطفه درد

        شعری از

        مسيحا الهیاری

        از دفتر صليب رنج نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۳۳ شماره ثبت ۴۴۲۳۸
          بازدید : ۱۸۲۷   |    نظرات : ۱۶۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مسيحا الهیاری
        آخرین اشعار ناب مسيحا الهیاری



         
        فروغ از نهايت
        شب سخن ميگفت ...

        و من از نهايت مرگ حرف ميزنم

        از نهايت نيستي ...

        اي مهربان

        ديگر  خانه اي  نيست تا بيايي...

        من خانه ام سايه ديواريست كه تو از كنارش بي صدا گذشتي ...

        وهمه چراغها در ازدحام دريچه اي از نفرت  خاموش شدند."و قلب همه

        چراغهاي مرا

        تكه تكه كردند"

        نگاه كن مرگ چگونه چون كرمي از دامن انسان بالا ميخزد ...

        مردگان خوش تيپ و متحرك...

        بيا و مرا به قايق سهراب حواله نكن...

        شهري كه در پشت دريا ها دل خوشي ات بوده

        دارد در انحناي دو خط ممتد...

        فاتحه ميخواند براي معادله دو مجهولي خوشبختي ...

        اين روزها عجيب نفس كم مياورم.

        "راستي گل شبدر چه كم از لاله قرمز دارد...

        تازه هوا بس ناجوانمردانه سرد است ...

        آهاي اخوان بزرگ كجاي كاري

        هوا از هزاران قرن پيش در ميان دو هم آغوشي احمقانه به زمستان
        پيوست
        مگر نميبيني  نطفه خشك عصر يخبندان سكوت را ...عشق

        دارم ميلرزم تتتتتتتتق تق تق

        دددددندانهايم ..

        "دهانت را ميبويند مبادا گفته باشي دوستت دارم "
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۷۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        مجنون ملایری

        ،

        علی غلامی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        معصومه عرفانی (عرفان )

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        منصور دادمند

        ،

        کریم لقمانی سروستانی

        ،

        آرزو ریحانی

        ،

        نیره ناصری

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        ایمان نوش آذری

        ،

        مسعود احمدی

        ،

        آرمین اسدزاد (الف)

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        خوجه خرسه

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        کیومرث نجفی مهر

        ،

        امید مرادی

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        زهرا منصوری

        ،

        غریب

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        مسيحا

        ،

        حسين زرتاب

        ،

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        ،

        علی صادقی(صادق)

        ،

        قانع دستجردی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        فریما محبوبی

        ،

        جوادرحیمی(راحم)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        سعید احمدجامی (خواجه)

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        فرحناز راسخ

        ،

        پیمان سلیمی

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )

        ،

        مهناز نصیرپور

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        واو بافرانی

        ،

        نسيم خسرونژادصبا

        ،

        بهاره ترابی (بهارنارنج)

        ،

        رحیم نیکوفر

        ،

        آزیتا احمدی

        ،

        محمد رحیم کاظمی

        ،

        زینب شاکه نیا(نسیم)

        ،

        احساس حسینی

        ،

        جعفر محمدی (ضمیرچنارانی)

        ،

        رحمان لونی

        ،

        سینا دژآگه

        ،

        حمیدنوری(احمد)

        ،

        ام البنین دهقان

        ،

        مهتاب ایزدسرشت(م مهتاب)

        ،

        کبری یوسفی

        ،

        یحیی بزرگی پور

        ،

        سعید فلاحی

        ،

        فائزه ناظر

        ،

        نسرین حسینی (نسرین)

        ،

        زهرا میرزایی(ارنواز)

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        نیهاد زمان

        ،

        منصوره رفیع زاده

        ،

        زهرا مددی

        ،

        رقیه غفاری

        ،

        واله مختاری

        ،

        محمد افشاری

        ،

        لژیا آتین

        ،

        سحر غزانی

        ،

        فرانک برادران تخلص فاخته

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۱۹
        همه! فکر می کنند عاشقند اما قاتلند!!! هم قاتل احساس خود و هم دیگرانند.. بس بیائيم ریسمان و نخ ندهیم برای قتل خود ! صبوری پیشه کنیم تا ظهور حقیقیش ،اینطور و به این شکل نیاز نیست دهان هر کسی را بو بکشیم ببینیم بوی عشق می دهد یا لجن ،بوی خیانت می دهد یا الکل که مستحق تازیانه است یا گل.
        درود بر مسیحای عزیز بخشی از گفتگوی من تو امروز در بابت دهان بوئیدن خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۸
        هوا
        از هزاران قرن پيش
        در ميان دو هم آغوشي احمقانه
        به زمستان پیوست

        مگر نميبيني
        نطفه خشك عصر يخبندان
        سكوت را ...عشق
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تلخ اما بسیارزیبا
        ومحکم بودبرادرخوبم مسیحا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک




        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۱۲
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین
        پر معنی و موثر
        اين روزها عجيب نفس كم مياورم. خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۰۶
        نقد بر شعری از استاد مسیحا
        با درود جناب استاد مسیحا و بنده مدتی است به عنوان کارآموز پا به وادی نقد گذاشته ام و از آنجا که برخی از دوستان پیشنهاد نقد شعرهای سپید را بعضا می دهند من به دنبال شعر سپیدی می گشتم که قرعه به نام شمای خوشنام زدند

        شعر ، هر آنچه که شیواتر و گویا تر باشد پسندیده تر است و بنابر این دو اصل است که مهارت در سخنوری را به سخن سنجی می کشانند .
        گرچه اساسا\" شیوائی و گویائی را نمی توان از یکدیگر جدا کرد ؛ امٌا معمولا\" شیوائی را در قالب ( شکل ) و گویائی را در معنی ( محتوا ) و به طورکلٌی « پیام » شعر می بینیم .

        پس شیوائی :
        واژگان و عباراتی هرچه روان تر در شعر
        آشنا بودن آنان برای تعداد هرچه بیشتر جامعه مخاطب
        رعایت حتی الامکان دستورزبان فارسی
        موزون با آهنگی گوشنواز و دلنشین
        در یک رشته از کلمات بهم پیوسته و همآهنگ
        صریح و روشن برای عموم یا اکثریٌت مردم
        ساده و بی پیرایه
        در مجموعه ای هرچه بیشتر خود جوش و برخاسته از دل
        و آنهم از یک صاحبدل خوش ذوق و خوش قریحه...

        و فراموش نشود که این نقش ( پیام ) و ساختار ( شکل ) شعر است که مورد نقد قرار می گیرد و نه شخصیٌت شاعر و اعتقادات وی . نقد شعر دادگاه قرون وسطائی تفتیش عقاید نیست ...
        *
        🌙🌙فروغ از نهايت
        شب سخن ميگفت ...🌙🌙

        شب: يكي ديگري از واژه هاي سمبليك شعر معاصر، كه نقش مهمي در ابهام آفريني را داراست. با مطالعه چند شعر معاصر به سادگي مي توان نقشی که اين سمبل « شب » دارد،در واژه هایی برای تصوير سازي هاي شاعرانه درك كرد. اين واژه، نسبت به واژ ههاي ديگر برجستگي دارد و در شعر فروغ در حكم سمبل محوري و ريشه اي است به اين معني كه این واژه چندين واژه ديگر، و گاه زنجيره زباني يك شعر را در حكم و تسلط خود دارد؛

        شعر كلاسيك و شعر معاصر، گنجينه اي از لغات و مفاهيم گوناگون را در خود جاي داده است. درك معناي درست، شمع، پروانه، عشق، معشوق، دعا، طلوع، غروب،و سحر است که به رمزگشایی اشعار بسیار کمک می کند كمتر شاعري « شب » سپيده، واقعه، مكاشفه، مراقبه و... در گرو درك هاله معنايي
        راز و نياز و سر و سري نداشته باشد. « شب » در حوزه شعر كلاسيك هست، كه با معنای شب در شعر معاصر قدری متفاوت است در شعر معاصر، معنايي ديگرگون يافته است واژه شب ديگر زماني براي راز و نياز پروانه و شمع يا عاشق و معشوق و يا بنده با خداي خود تنها نیست بلکه در شعر معاصر قداست خود را از دست مي دهد و بارها نماد « شب » در حقيقت اوضاع خفقان آور و آگاهي ستيز مي شود.و شب که نشان دهنده اين حقيقت است با سياهي و تاريكي خود و پديده ناشي از آن زمينه ذهني شاعر را اشغال ،كرده است.

        حالا سراینده در اینجا می گوید من از مرگ و از نهایت نیستی حرف می زنم!!!...

        ادامه دارد....... خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۲:۵۶
        باسلام استاد عزیز عالی مثل همیشه موفق باشی
        معصومه عرفانی (عرفان )
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۸
        سلام بسیار زیبا سرودید جناب مسیحا خندانک خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۱۳

        با درود به شما و احساس و کلام شاعرانه شما ...

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک



        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۳۰
        خانه ام کنار دیوار .....

        خیلی زود تمام شد مسیحای عزیز داشتم تازه گرم میشدم

        بسیار زیبا و با احساس و

        ....

        پای قرارمون خاکم

        اون اجر جای تیر دروازه بچه ها

        من هستم

        این گلهای که میخورم را

        برای تو نگه میدارم

        زود بیا

        تیممان دارد میبازد



        اجرت را بردار



        بازی بی من بهتر است



        .................................



        همیشه باش داداش گلم
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۳۱
        .................. خندانک خندانک خندانک ..........................
        اي مهربان
        ديگر خانه اي نيست تا بيايي...
        من خانه ام سايه ديواريست كه تو از كنارش بي صدا گذشتي ...
        خندانک
        خندانک
        درود برادرم خندانک خندانک
        سپید زیباااایی بود خندانک خندانک خندانک
        به دل نشست خندانک
        دست مریزاااد خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ..........................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب خندانک

        درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره‌های تو برای چه بود؟»
        درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»
        کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»
        درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»
        چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»
        منصور دادمند
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۱۱
        سلام و درودبیکران
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرزو ریحانی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۳۰
        من خانه ام سایه ی دیواریست که تو از کنارش بی صدا گذشتی.....بسیار عالی بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۴۵
        درود بر شما داداش مسیحای عزیزم
        بسیار عالی و زیبا
        احساست قابل تقدیر است داداش با احساسم
        خندانک خندانک خندانک
        کریم لقمانی سروستانی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۴۵
        سلام جناب مسیحا گرانقدر
        همینکه میخوانم ومی آموزم ازقلمتان خودنعمتی است
        بسیار زیبا .با معنا وقابل تامل
        لذت بردم
        شادزی خندانک
        نیره ناصری نسب
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۹
        درود بر مسیحای بزرگوار

        سپیدی بود که مرا به تامل وا داشت از نهایت مرگ .

        دیوارها فرو ریخته اند
        اینجا دیگر سایبانی نیست
        تا حرف هایم
        چتر دلت شود
        خندانک
        حسام الدین مهرابی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۳۱
        زیبا سرودید استاد گرامی
        احسنت...
         موسی عباسی مقدم
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۱۹
        درود بزرگوار زیبا بود خندانک خندانک
         موسی عباسی مقدم
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۱۹
        درود بزرگوار زیبا بود خندانک خندانک
        مسعود احمدی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۷
        درودی دگر باره بر شما مسیحای عزیز ....شعرهایت جان دارد ... نفس دارد ....استخواندار است و می سوزاند ....واقعارعالی بود ...اما شوعش چیز دیگری بود ...فوق العاده
        دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک


        بیتی از آخرین سروده ام :

        یک شب دوباره خشم خود را جار خواهم زد !

        در ناف « تهرانسر » خودم را دار خواهم زد !
        مسعود احمدی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۸
        شروعش ...ببخشید
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۵۷
        جناب مسیحای عزیز، سلام علیکم.
        .......................................................
        ...........بیابانی ست ،پهن وبیکران.........
        ودرهرگوشه ای ازآن،.....
        تلِ خاکی ویاسنگی..........،نشانِ گورانسانی......
        تمامِ مُرده ها،مُردند.وگویا..........
        زنده بگریختند زین وادیِ پُرخون.............
        ..........................................................................
        فقط قسمتی است ازیک (نیمایی) که تقریباً دورازده صفحه (a4) می شود مربوط به سالیانی دور....
        خسته نباشید بزرگوار...........
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرهاد مهرابی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۳۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام جناب مسیحا استاد گرامی
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا سرودید
        سپید پربار پرمحتوا

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۳۶
        بيا و مرا به قايق سهراب حواله نكن...

        تحسین و تحسین و تحسین خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۵
        خندانک خندانک
        سلام جناب مسیحا ی عزیز
        بسیار زیبا و استادانه
        درود برشما
        خندانک
        بيا و مرا به قايق سهراب حواله نكن...
        شهري كه در پشت دريا ها دل خوشي ات بوده
        دارد در انحناي دو خط ممتد...
        فاتحه ميخواند براي معادله دو مجهولي خوشبختي ... خندانک
        امید مرادی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۱۴
        مسیحا فروغ و سهراب و اخوان و شاملو را خواندم از بر در پیش نگاه وازه هایت برادر ...احسنت... خندانک خندانک خندانک
        شهر را ساختند
        پادزخمی باشد
        بر تنهایی ،

        دریغا که
        خود
        زخمی شد
        بر دلِ خونینش...
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۳۵
        بسیار زیبا قلم زدید
        افرین ها بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۳۴
        عرض ادب و احترام
        پاوردی بی نهایت هنرمندانه ای بود و لذت بخش
        با موسیقی معنوی ..................احسنت
        حسين زرتاب
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۳۰
        سلام و سپاس دوست عزيز

        چه تركيب دردناك و زيبايى بود

        قلمتان همواره سبز و اميدوار
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۵۸
        حسی بسیار ظریف قشنگ
        نقد هم که در حدش نیستم عزیزم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۳۳
        سلام..

        عالی بود..بی تعارف
        خندانک
        اعظم قانع
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۱۱
        .

        نگاه كن مرگ چگونه چون كرمي از دامن انسان بالا میخزد.....
        دامن عوض نکن انسان
        این کرمها در روزگار تو نهاده شدند...
        وحشت نکن
        بایدگذاشت و گذشت
        در عجبم که چرااشرف مخلوقات عالم دیرررر میفهمد حقیقتش را.......


        سلام استاد سپیدهای عمیق..
        تامل برانگیزبود
        چند سالی هست که
        خودمم را به نفهمی میزنم
        اینطور بهتراست ، خندانک
        مسيحا الهیاری
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۴۸
        دهانت را ميبويند مبادا گفته باشي دوستت دارم ..
        دلت را ميجويند مبادا شعله اي در آن نهان باشد ...
        روزگار غريبيست نازنين...
        جوادرحیمی(راحم)
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۲۱
        بيا و مرا به قايق سهراب حواله نكن...
        شهري كه در پشت دريا ها دل خوشي ات بوده
        دارد در انحناي دو خط ممتد...
        فاتحه مي خواند براي معادله دو مجهولي خوشبختي ...
        خندانک
        درووووووووووودبرشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۳۳
        جونان همیشه ، عاااااالی و خاص خاص خاص.....
        خواندنت را دوست دارم برادرم خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۵۱
        زنده بودن به معنای واقعی و حقیقی آن یعنی تاثیر پذیر بودن و تاثیر گذار بودن.
        مسحای عزیز از آندسته هنرمندانی است که با دغدغه هایش زندگی می کند ... واقعا با آنها \" زندگی \" می کند .
        فرو رفتن در اشعار زیبای دو خورشید آسمان شعر امروز ، و دستمایه قرار دادن زیباترین اثر فروغ عزیزم ... من از نهایت تاریکی و نهایت شب حرف می زنم ...
        یعنی تکان دادن و به لرزه درآوردن وجدان شاعرانه آدم ها...
        دغدغهد های مسیحا همه از جنس ارزش هاست.
        قابل تامل و ماندنی...
        خانه ای که در سایه دیوار است و خانه ای که سایه است و مثل سایه می رود و می آید و رهگذرانی که نگاه می کنند ولی... نمی بینند.
        بسیار دلنشین و ارزشمند بود و قابل احترام نیز... درود بر شما خندانک
        فرحناز راسخ
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۰۰


        من خانه ام سايه ديواريست كه تو از كنارش بي صدا گذشتي ...

        درود بر تو مسيحا كه هميشه بى نظيرى دروددددددددد خندانک خندانک خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۵۳
        جناب مسیحا
        تلخ بودن را دوست ندارم غمگین بودن را همینطور ولی شعرهای شما با وجود تلخی ، دلنشین و شیرین است چه برسد به اینکه شاد و شیرین سروده شود دست مریزاد خندانک خندانک خندانک
        صابرخوشبین صفت
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۴۴
        سلام.تصویر زیبایی از سرایندگان آغازین شعر نو فارسی که در این شعر بخوبی نقاشی شده اند. خندانک خندانک
        وحیده پوربافرانی
        دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۲۵
        عرض ادب جناب مسیحا
        بسیار زیبا سرودید و البته دردناک...
        یادآوری تک تک شاعران معاصر در شعرتان و پیوند اندیشه هایشان به یکدیگر کار تحسین برانگیزی بود
        بهره بردم
        در پناه لطف دوست خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۱۱

        سلام سالار امير مدير وقتي هستي يعني زندگي هنوز جريان دارد و انديشه بودن در ميان ازدحام يخبندان عاطفه منقرض نشده بودنت را اي ول
        بهاره ترابی (بهارنارنج)
        دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۰۸
        این روزها عشق جرم است و
        گفتن دوستت دارم
        قدر تمام عمررررر شلاق دارد!
        دوستت دارم را فریز می کنم
        تا در هوای بی کسی
        یخش را آب کنم
        و تحویل خودم بدهم
        تنها خودم!
        بهارنارنج
        مسیحای عزیزم خیلی خوب و پر احساس! با تک تک واژه هاش ارتباط گرفتم خندانک خندانک
        رحیم نیکوفر   ( آیمان )
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۲۹
        داداش مسیحای زیبا کلام
        از اینکه نبودم و دیر آمدم شرمنده
        دستمریزاد
        عالی بود چون همیشه
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آزیتا احمدی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۵۷
        دارد در انحناي دو خط ممتد...
        فاتحه ميخواند براي معادله دو مجهولي خوشبختي ...
        درودهابزرگمهر.زیباسرودیدوقابل تامل چنان همیشه...قلم سبزت نویسا.دیـــــــرزی وهمواره شاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        يکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۰۳
        درود برشما شاعر گرامی
        استفاده کردم از خواندن شعر زیبا یتان
        دستمریزاد استاد گرانقدر
        مانا باشید انشاءالله خندانک خندانک خندانک
        زینب شاکه نیا(نسیم)
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۱۷
        خندانک خندانک خندانک
        رحمان لونی
        چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ ۰۴:۲۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود ها بر مسیحای عزیزم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        اگر
        می دانستم
        کجایی
        هر روز
        از آن سو
        نفس می کشیدم
        خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ۰۳:۱۴
        سلام بزرگوار
        زیبا وجالب می سرایید
        درودتان
        خداقوت
        سعید فلاحی
        دوشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۷ ۰۳:۰۷
        درود بی پایان
        قلمتان سبز و احساستان پاک
        زیبا سروده ای از شما نیوش کردم
        دستمریزاد

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        نیهاد زمان
        يکشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۸ ۰۹:۰۳
        خندانک خندانک خندانک
        از شعرهایی که حرفی برای گفتن دارن و سیاهه مشتی واژه نامفهوم به زور چپانده شده کنار هم نیستند خوشم میاد ... خندانک خندانک
        زیبا بود .. خندانک زیباا یعنی واقعا لذت بردم خندانک
        يکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۵۵
        زیبا بود...
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1