سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      دون ژوان

      شعری از

      بهاره ترابی (بهارنارنج)

      از دفتر دلنوشته های بهارنارنج نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۳۳ شماره ثبت ۴۴۱۳۶
        بازدید : ۲۰۱۴   |    نظرات : ۱۲۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهاره ترابی (بهارنارنج)
      آخرین اشعار ناب بهاره ترابی (بهارنارنج)

      صدای ارسالی شاعر:
      از سراپرده ی احساس برایم گفتی
      و من اما، تنها
      خیره بر چشمِ سیاهت ماندم!
      تو و این سیلِ به جا مانده ز عشق
      من و این سیلِ نگاهِ سیال.
      خبرت نیست چه طوفانیست اندر قلبم
      چه تضـــــاد تلخی
      بین چشمان تو و گفته ی توست
      تو به چه زیبایی، حرف ها می زنی از احساسی
      که مرا غرقِ همین ساعت کرد.
      طرح اندام همه دخترکان این شهر
      حک شده بر تنِ آن مردمِ لرزان نگاه هرزت
      و صدای طلب یاری آن ها، هر دم
      می رسد گوش به گوش!
      تو به چه شیوایی
      می تنی تار دروغ
      بر لبت شعر فروغ
      دیده ات بستر اشک
      و سرت...
      و سرت...
      آه...
      شلوغ!
      می کشی طرح خیالیِ مرا در آغوش
      و لبی بوسه زنِ زلف سیاهی 
      که تو را بُرد ز هوش.
      خُوووب! رو کن آنچه
      همه در چنته ی توست
      چه زمانی، چه شبی
      در کدامین کوچه
      زیر نور مهتاب
      دست در گردن من خواهی جست؟
      ردّ آوای نفس هایت را
      روی گل های لباسم بچکان
      تا ببینی چه قشنگ
      همه شان می میرند!
      نَفَسِ مسمومت
      نَفَسِ تلخِ تن آلودگی است
      و تو در این شهوت
      غرق خواهی شد
      یک شب به ابد!
      در همان لحظه ی شیرینِ وصال تنِ من
      در همان دم که دو چشمت همه پر شد ز هوس
      بوسه ای می طلبی از لب من
      و به لبخندِ لطیفی، لب را
      می گذارم لبِ بامِ هَوَسَت
      کام می گیری تو
      تن افیون هوس را هم باز
      شعله می افکنی و
      آتشی می کشی اندر جانم!
      لرزه می افتد بر اندامت
      و من اما، تنها
      چشم بر چشمِ سیاهی دارم
      که همه دخترکان شهرم
      دامن عفت و پاکی شان را
      غسل دادند در این چشمه ی شر
      و من اکنون به هزاران امید
      بی شک و بی تردید
      پشت دیوارِ هراسِ همه ی دخترکان شهرم
      قد برافراشته ام.
      خوب بنگر به ته چشمانی
      که برای جانت
      خواب هایی دیده است 
      و تو در سطر نهایی همان پایانی!
       
      بهار نارنج - 94.11.02
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر
      ۵۹ شاعر این شعر را خوانده اند

      سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

      ،

      یونسی(یونس)

      ،

      حسام الدین مهرابی

      ،

      محمدعلی جعفریان(عاشق)

      ،

      علی ناصری(عین)

      ،

      فریبا غضنفری (آرام)

      ،

      جمیله عجم(بانوی واژه ها)

      ،

      سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)

      ،

      بهاره ترابی (بهارنارنج)

      ،

      مجنون ملایری

      ،

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      ،

      محمد رحیم کاظمی

      ،

      موسی عباسی مقدم

      ،

      مهدی صادقی مود

      ،

      نجمه طوسی (تینا)

      ،

      مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

      ،

      حسن بذرگری(آیین)

      ،

      آرمین اسدزاد (الف)

      ،

      واو بافرانی

      ،

      علی حاتمیان

      ،

      ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

      ،

      نیره ناصری

      ،

      صفیه پاپی

      ،

      علی غلامی

      ،

      فرشید پوشنده

      ،

      ایمان نوش آذری

      ،

      فرمیسک(هاوار هه لوی)

      ،

      مهدی زاهدی (شهبا)

      ،

      مسيحا

      ،

      منصور شاهنگیان

      ،

      مهدی مهدوی(متین)

      ،

      وحید کاظمی

      ،

      عیسی نصراللهی( تیرداد)

      ،

      مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)

      ،

      مریم صفری

      ،

      صابرخوشبین صفت

      ،

      فرهاد مهرابی

      ،

      مسعود احمدی

      ،

      محمودرضا رافعی (رافع)

      ،

      دمحا ناییاضر

      ،

      کیومرث نجفی مهر

      ،

      امید مرادی

      ،

      حسين زرتاب

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      ،

      علیرضا کاشی پور محمدی

      ،

      آزیتا احمدی

      ،

      مجتبی محمدیون

      ،

      عباس چناری(کمیل)

      ،

      احمد محمود امپراطور

      ،

      حسن علوی (پائیز)

      ،

      طيارغيبعلي زاده

      ،

      ناصر ترهنده (یارا)

      ،

      مهدی میلانی راد

      ،

      مهدی رفوگر

      ،

      سعید عاصم یوسفی(سعدیار)

      ،

      احساس حسینی

      ،

      مدیر ویراستاری

      ،

      مازیارملکوتی نیا

      ،

      مسعود ندری(شیدا)

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۱۷
      سلام بر بهترین بهاره دنیا در وسط کل سرمای زمستان خندانک سلام صبح بخیر مهربان هنرمند افرین براین همه زیبایی احساس و صدا خوب اول صبحی کیفورمان نمودی دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهاره عزیز از قلبم برایت بهترین ها را خواهانم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۳
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      سلام بانو
      عالی بود
      احسنت خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰

      ردّ آوای نفس هایت را

      روی گل های لباسم بچکان

      تا ببینی چه قشنگ

      همه شان می میرند!.................................. خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۳۴
      درود بانو
      نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ خندانک خندانک خندانک
      یونسی یونس
      جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۲۹
      عرض ادب و احترام
      بی نهایت هنرمندانه بازی با واژه ها ........احسنت
      زیبا و دلنشین با موسیقی درونی
      روان و سلیس ................افرین
      حسام الدین مهرابی
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۲۶
      احسنت خواهر گرامی
      بسیار بسیار زیبا
      موزون و سرشار از احساس
      مدت ها بود شعری نیمایی به این کیفیت نخوانده بودم
      درود بر شما...
      محمدعلی جعفریان(عاشق)
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۲:۰۳
      زیباست ومفاهیمی نو دارد ولی می توانست کوتاهتر باشد


      سپاس

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      علی ناصری(عین)
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۰۶
      باسلام واحترام
      خوب است محور عمودی شعر پویا و بعضی قسمت ها سکته دار وقسمت های را هم می توانید به قرینه حذف نماید در کل محتوایی عالی وپیام زیبایی دارد لذت بردم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      فریبا غضنفری  (آرام)
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۴
      احسنننتتتتتتت خندانک
      آخ مگه دستم بهش نرسه خندانک

      خیلی زیبا بود عزیز دل خندانک خندانک خندانک
      مجنون ملایری
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۴۰
      باسلام بسیار عالی موفق باشی شاعر ه محترم
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۴۶
      و تو در سطر نهایی همان پایانی!
      ...................
      و تو در سطر نهایی همان اغازی
      سلام
      اگر بگویید (همان اغازی )یک لوپ معنایی درست میشود
      بسیار زیبا بود و بارها خواندم
      و به نظرم خیلی کار شده بود
      ممنون که اجازه دادید نظر بنویسیم
      زیبا زیبا زیبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد رحیم کاظمی
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۴۴
      سلام خواهر شاعرم خندانک
      دوست داشتم پایانی نمی داشت این شعر زیبا وعالی
      خیلی قشنگ بود خندانک
      لذت بردم خندانک خندانک خندانک
       موسی عباسی مقدم
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۲۸
      درود بزرگوار بسیار زیبا بود خندانک خندانک
      مهدی صادقی مود
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۱۶
      خندانک خندانک
      درود برشما دوست عزیز
      بسیار زیبا
      لذت بردم
      احسنت
      خندانک

      طرح اندام همه دخترکان این شهر
      حک شده بر تنِ آن مردمِ لرزان نگاه هرزت خندانک
      نجمه طوسی (تینا)
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۵۶
      سلام بر شاعر ه ی گرامی
      نیمایی روان و خوبی را از دفتر شعرتان خواندم‌.
      خندانک خندانک خندانک خندانک
        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
      يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۵۲
      خواب بدی برای اون بدبخت دیدی خواهری
      کوتاه بیا لدفأ
      درودهاااااااااااااااااااااااا
      عالی بود عالی
      معتقدم گاهی بلند بودن شعر به خاطر درد دلهای زیاد ِ شاعره و حس میکنم باید تا جایی که میاد و میشه نوشت بنویسی اینو از اون باب عرض کردم که دوستان فرموده بودند میشه کوتاه بشه در فن هم کهاساتید هستند
      مانا باشی بانو خندانک خندانک خندانک خندانک
      آرمین اسدزاد (الف)
      يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۰۸
      رک، رسا و بی پرده حقیقت تلخی رو به تصویر کشیدید...
      واقعا دست مریزاد خندانک خندانک خندانک

      پ.ن: به زودی در همین راستا ولی با دیدی متفاوت، چند خطی به اشتراک خواهم گذاشت، تقدیمی به شما...
      وحیده پوربافرانی
      يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۰۶
      درود بانو
      نیمایی زیبایی سرودین
      لذت بردم
      جسارتا از اونجا که شعر امروز باید منطبق بر زبان معیار باشه و دور از کهنگی اگر سعی کنین شکل نوی حروف رو با شکل قدیمی آن در این شعر وکلا اشعارتون جایگزین کنید ایرادات جزئی کار شما هم به حداقل خواهد رسید. البته این اولین اثریست که ازقلم زیبانگارتون می خونم اما علاوه بر ایرادات جزئی وزنی به شکل کمبود هج در بعضی مصرع ها، حضور واژگان وحروف کهنه رو هم در شعرتون حس کردم که زبان شعر هماهنگ نبود. بطور مثال: استفاده از حرف \"ز\" بجای \"از\" و \"اندر\" بجای \"در\"
      به هر صورت لذت بردم
      امیدوارم جسارتم روعفو بفرمایید
      در پناه مهر دوست
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهاره ترابی (بهارنارنج)
      يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۳۸
      ممنونم از تذکرتون! حتما در نظر می گیرم خندانک الان که توی شعر جایگزین می کنم می بینم کاملا میشه درستشون کرد مثلا در این قسمت
      خبرت نیست چه طوفانیست اندر قلبم
      خبرت نیست چه طوفانی در قلب من است
      آسیبی به وزن یا ساختار نمیزنه! حتما از این به بعد توجه می کنم خندانک
      بازم ممنونم از حضورتون و توجهتون خندانک خندانک
      ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
      يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۴
      سرکارخانم ترابی، بانوی گرامی، سلام علیکم.
      ....................................................................
      چیزی ازشعرتان رادوباره نویسی نمی کنم ،که این کارشده....
      هرکسی بالاخره قسمتی رابیشتر می پسندد...........
      ولی باورکنید بنده همه راپسندیدم،که بسیار زیباست وبه دل می نشیند ،واگویه نمودن دردِ وجودِ (دون ژان) هایی که متاّسفانه دراین وانفسای خریدوفروشِ محبت.(شاید)...........کم هم نیستند......
      دوموردِ شکستِ وزن دارید .
      غرق خواهی شد(غرق خواهی گشتن...)
      (یک شب به ابد)....(یک شبی تابه ابد..) آهنگین ترمی کند این پاراگراف هارا..........
      دستمریزاد.وموفق باشید.
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      نیره ناصری نسب
      يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۵۰
      درود بر بانوی بزرگوار

      احسنت بر قلم شیوایتان خندانک خندانک خندانک

      معناهای درونی آن برایم ارزشمند بود

      پاینده باشید خندانک خندانک خندانک
      نیره ناصری نسب
      يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۵۱
      با پوزش صدای ارسالی شما برایم باز نشد
      صفیه پاپی
      يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۶
      باز نشد بانو خندانک
      اما شعر زیبااااا بود... خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      فرشید پوشنده
      دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۱۴
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ایمان نوش آذری
      دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۲۷
      خندانک خندانک خندانک
      مسيحا الهیاری
      سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۰۳
      خوب بنگر ته چشمانم .... من يك دروغم به همين سادگي ..باور كن

      خندانک خندانک
      منصور شاهنگیان
      چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۰۴

      درود بر شما :

      بسیار زیبا و خواندنی ...

      پیروز و موفق باشید ...

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عیسی نصراللهی( تیرداد)
      چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۵۱
      \" دن ژووان \"


      نوستالوژی قرن...

      ورود رویا

      یا

      کابوس؟

      چه فرقی میکند...

      وقتی...

      سر مفتش( انکیزیتور)

      برابر شرطه ی ( گپعو )

      ایستاده خوابیده و بفکر سانسور خویش است

      در مرگ ششمین سالروز مردی که مرده زنده بگور شده بود

      هنوز پشت اقوال و فکاهه های گنجینه ی لذات ذرات مردان نیامده

      امروز در التیام درد فرورفته ی کوچه های تهران....

      ژیلبر لازار

      هانری ماسه

      رژه لسکو

      ( از خلال نوولهای هدایت....

      پیام ژان ریشاربلوک

      و

      دردهای لیست شده ی بیست ساله ی پسران یاج و ماج/





      عیسی نصراللهی تیرداد 94/8/16
      وحید کاظمی
      چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۹
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر شما خواهر خوبم
      دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است
      دیر اومدم ببخشید

      خیلی خوب و عالی بود
      به این میگن نیمایی
      عالی بود
      مرحبا
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      مسيحا الهیاری
      چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۲۷
      دوباره گمشده بودم در ازدحامِ خودم
      غزل برای تو گفتم ولی به نام خودم

      چقدر خسته گذشتی چرا نفهمیدی؟
      چقدر هست که افتاده ام به دام خودم

      نماز ثانیه را بی تو نیز می خوانم
      خودم برای خودم می شوم امامِ خودم

      چه سرنوشت عجیبی ست تازه فهمیدم
      که دور بوده ز من نیمی از تمام خودم

      دلم شور ميزند وقتي اينهمه شيرين ميشوي در چشم ديگران

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      کسی دوباره از آن سوی شعر می آید
      بلند می شوم از جا، به احترام خودم

      از این به بعد بدون تو نیستم تنها
      من آشنا شده ام با کسی به نام \"خودم ....شاعر..
      مسيحا الهیاری
      چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۱
      خندانک شكلك پر از مفهوميست دوست خوبم !!
      مریم صفری
      چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰
      سلام دوست خوبم.. بسیار زیبا و چقدر قابل درک بود احساس زیبات وقت نوشتن

      بیا بلند شویم

      بیا بهانه نجوییم و دلپسند شویم


      آهای با توام

      اسیر عصر حجر!

      بیا بلند بخندیم و بی گزند شویم


      بیا ندارد عیب

      برای تمام مردهای زبر و خشن

      اگر لوند شویم


      ببین تو سقف نداری ببین هوا خوش نیست؟!

      توان که خانه بسازیم و بگذریم از غم

      برای تلخی شهوت اگر چو قند شویم


      بیا برای شقاوت تو نرخ تعیین کن

      من و تو چند شویم؟


      نه صبر کن دیر است

      ببین تمام تنم جای زخم زنجیر است

      هجوم شهوت یک مرد دست و پا گیر است


      عزیز جرم کمی نیست شکل زن بودن

      بیا فرار کنیم

      و یا بیا اصلا

      بیا هوی و هوس را به غم دچار کنیم


      توان اگر داری

      بیا ببندیمش

      بیا که بند شویم


      نه نازنین سخت است

      من و تو تسلیمیم

      بیا بهانه نجوییم و بی گزند شویم

      بیا بلند شویم

      فقط بلند شویم


      مریم صفری

      تقدیم به بهارنارنج مهربون و دوست داشتنی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      صابرخوشبین صفت
      چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۳۵
      سلام.
      شعر زیبا و دلنشینی است.
      شاعرانه سروده اید . خندانک خندانک خندانک
      صفیه پاپی
      پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۵۱
      .................. خندانک خندانک خندانک ..........................
      درودی دوباره بانو خندانک
      خواندم ...زیبااااتر از قبل خندانک خندانک خندانک خندانک
      .................. خندانک خندانک خندانک ..........................
      هدیه به اهالی خوب شعر ناب خندانک

      درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره‌های تو برای چه بود؟»
      درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»
      کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»
      درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»
      چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»
      محمد رحیم کاظمی
      پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶
      سلامی دوباره
      خندانک خندانک
      فرهاد مهرابی
      پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۰
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      سلام بانو ترابی گرامی
      درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      بسیار زیبا سرودید

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مسعود احمدی
      پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۳
      درودی دگر باره بر شما...
      دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک


      بیتی از آخرین سروده ام :

      یک شب دوباره خشم خود را جار خواهم زد !

      در ناف « تهرانسر » خودم را دار خواهم زد !
      محمودرضا رافعی (رافع)
      پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۱۰
      هنگام تکلم لعل تو ، دّر عدن را دیدم خندانک
      مهدی صادقی مود
      پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۰۴
      خندانک خندانک خندانک
      دروباره خوندم و لذت بردم
      درود برشما خانم ترابی عزیز
      خندانک
      کیومرث نجفی مهر
      پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۳
      درود زیبا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
      امید مرادی
      پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۱۶
      بسیار زیبا و خوش اهنگ ...درود بر شما خندانک خندانک
      حسين زرتاب
      جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۳
      بسيار زيبا

      واقعا غرق لذت شدم از پرداخت هنرمندانه شما

      بى شم اگر پشتكار داشته باشيد

      خوش خواهى درخشيد

      شك نكن

      سلام دوست گرامى
      حسين زرتاب
      جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۴
      بى شم :
      بى گمان
      اشتباه تايپى بود
      محمد رحیم کاظمی
      سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۲:۴۷
      بباباران. ببارباران
      بزن برشیشه آ هنگی پرازسوز
      که شایدمردم امشب شب نشد روز خندانک
      سلام و سپاس
      که سرافرازم کردی خندانک خندانک
      علیرضا کاشی پور محمدی
      سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۱۱
      سلام چه احساسات زیبایی آفرین
      خندانک خندانک خندانک
      مسيحا الهیاری
      سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۳۷
      دلم گرفته برايت زبان ساده عشق است سليث و ساده بگويم دلم گرفته برايت

      خندانک
      آزیتا احمدی
      دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۰۸
      چه تضـــــاد تلخی
      بین چشمان تو و گفته ی توست....
      درودهامهربانو...بسیارزیباسرودیدتلخی را....دیرزی وشاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      احمد محمود امپراطور
      شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۱۴
      شاعره زیبا و نازنین محترمه بهاره ترابی همانند همیشه پسندیده قلم زده اید. خندانک
      ناصر ترهنده (یارا)
      دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۲۵
      پر احساس و روان و بی نقص خندانک خندانک خندانک
      درود و دستمریزاد مهربانو ترابی خندانک خندانک
      مهدی رفوگر
      چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۲۷
      درود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      اگر وابستگی خطوط کمتر شود بهتر است تا تک جمله شوند ....گاهی جملات به یکدیگر پیوسته و میتوانند یک بند نثر بسازند ....جسارت مرا ببخشید خندانک خندانک خندانک خندانک
      سعید عاصم یوسفی(سعدیار)
      يکشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۱۳
      با با کوتاه بیا بانو
      خندانک
      بسیار زیبا سرودید لذت بردیم
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2