سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دل شبگرد غزلها

        شعری از

        علی صمدی

        از دفتر بهترینم باش نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۱۲ شماره ثبت ۴۳۹۸۳
          بازدید : ۴۹۷   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی صمدی

        دل شبگرد غزلها پر درد است بیا
        غزلش بی تو پر از واژه ی سرد است بیا

        زندگی بعد تو بن بست دقایق شده است
        کوچه آهسته ترین خلوت مرد است بیا

        پشت این پنجره آرام نگیرد هرگز
        خسته با پنجره در حال نبرد است بیا

        شب هر خاطره با اسم تو پیمان بسته است
        خاطراتش شده پژمرده و زرد است بیا

        یکنفر با خود تنهای خودش درگیر است
        این همانست که از جامعه طرد است بیا

        عاشقی کار بدی بود و نباید میکرد
        او پشیمان شده از آنچه که کرده است بیا


        علی صمدی آ.آ
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۵۰
        درود گرامی
        بسیار زیبا و غمگین بود خندانک خندانک خندانک
        احمدرضانظری چروده
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۱۷
        استادعلی صمدی من از این غزلت حظ بردم وبسیار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        احمدرضانظری چروده
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۲۱
        ولی متوجه نشدم چرانباید عاشقی میکرد؟


        دل شبگرد غزلها پر درد است بیا

        غزلش بی تو پر از واژه ی سرد است بیا




        زندگی بعد تو بن بست دقایق شده است

        کوچه آهسته ترین خلوت مرد است بیا




        پشت این پنجره آرام نگیرد هرگز

        خسته با پنجره در حال نبرد است بیا




        شب هر خاطره با اسم تو پیمان بسته است

        خاطراتش شده پژمرده و زرد است بیا




        یکنفر با خود تنهای خودش درگیر است

        این همانست که از جامعه طرد است بیا




        عاشقی کار بدی بود و نباید میکرد

        او پشیمان شده از آنچه که کرده است بیا
        مسعود احمدی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۲۷
        همیشه سبز بماند بهار چشمانت .....
        درودتان باد خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۴۸
        بسیار عالی سروده اید خندانک
        نویسا باشید خندانک خندانک خندانک
        فرهاد مهرابی
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۳۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام جناب صمدی بزرگوار
        درود بر شما
        غژل زیبایی سرودید
        موفق باشید

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۰۰
        درود بر استاد صمدی بزرگوار
        مرحبا بر جولان قلمتان بر کاغذ
        حسام الدین مهرابی
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۰۱
        احسنت استاد گرامی
        بسیار زیبا و موزون و دلنشین سرودید
        درود بر شما...
        حسين شادمهر
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۰۹
        زيبا بود. افرين خندانک
        عباس وطن دوست
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۴۰
        خندانک
        سلام

        درود برشما و طبع زیبایتان

        احساس نابتان قابل تقدیر است

        خندانک ........................درود .................... خندانک
        مهدی صادقی مود
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۳
        خندانک خندانک خندانک
        درود برشما
        بسیار زیبا
        لذت بردم
        خندانک

        یکنفر با خود تنهای خودش درگیر است
        این همانست که از جامعه طرد است بیا خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۵۴
        درود
        بسیار زیبا
        لذت بردم
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9