بر می گردد

درود گرامی
زیبا بود

با پای خودش اگر زمستان برود
با پای خودش بهار بر می گردد ایمان کریمی

باپای خودش اگر زمستان بود
با پای بهاردوباره برمی گردد نظری چروده تقدم به ایمان کریمی

با پای خودش اگر زمستان برود
با پای خودش بهار بر می گردد ایمان کریمی

باپای خودش اگر زمستان برود
با پای بهاردوباره برمی گردد نظری چروده/ تقدم به ایمان کریمی

باپای خودش اگر زمستان برود
با پای بهاردوباره برمی گردد نظری چروده/ تقدم به ایمان کریمی

درود بر داداش گلم
بسیار عالی
مرحبا

سلام

درود بر شما و احساس زیبایتان

ذوق و احساس نابتان قابل تقدیر است

...................درود.....................

سلام جناب کریمی گرامی
درود بر شما
شعر زیبایی سرودید

درود بر شما .

................ ....................
درود همشعر خوبم
بسیاااار زیبااا سرودید
سپااااس
................ ................
جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.»
جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»

درود برادر بزرگوارم

بسیار زیبا بود

مرحبا

سلام ...............بسیار عالی ..

درود بر شما