سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      آزاده وار با گرگ...رقصیدن

      شعری از

      علی غلامی

      از دفتر غرور پاییز نوع شعر افراغ اندیشه

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۲۴ شماره ثبت ۴۳۹۲۲
        بازدید : ۱۱۶۴   |    نظرات : ۱۴۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      شعر پس از سروده شدن متعلق به سراینده نیست........
      هنگام خواندن خودتان را جای سراینده بگذارید و شمایید که می گویید:
       
      آزاده وار با گرگ...رقصیدنخندانک
       
      خوابم یا که بیدار!؟
      خوابم که می گردم....
      به دنبال بیدار!
       
      آینه سکوت را بیشتر نشان می دهد
      هیچ چیز تغییر نکرده است
      اول این بعد باقی...
       
      بر دلم موسیقی طوفان ها
      کودکانه بازی می کند
      این احساس خاموش هیاهو را
      در کند آهنگی عشق دل خسته
      تنها در موسیقی ممنون از شما
      و طعنه گویی؛ دو هفته یک بار
      نه سرخوش نه محزون
      با نمودها و سازش های خود
      واقعی یا موهوم یا هیچکدام
      با نظری نامشخص به خود
      در این بی قاعدگی خنده آور
       
      امروز همه گرگ شده اند
      برای شروع به سراغ یکدیگر می روند
      آزاده وار با گرگ....رقصیدن
      ارواح تشنه آزادی
      مشتاق اند در برقراری نظم و امنیت
      روح هایی سرگردان میان ترس و قدرت
      بنده در سیاست بازی ها
      آزاده وار ایستادن در باده نوشی ها
      می گوید اول شراب بعد فلسفه
      فلسفه مرا کتک می زند
      با منطق توجیه
      خوابی که می بینم....
      در آن شب ها که بیدارم!
       
      پ.ن:خندانک
      خوابم یا که بیدار!؟
      بیدارم که خوابم...
      پس خواب خوابم
      در بیداریت مرا هم
      بیدار کن اگر خواب نبودی!
      ۱۴
      اشتراک گذاری این شعر
      ۵۱ شاعر این شعر را خوانده اند

      سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

      ،

      وحید کاظمی

      ،

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      ،

      حسين شادمهر

      ،

      علی غلامی

      ،

      نجمه طوسی (تینا)

      ،

      پرستو پورقربان (آنه)

      ،

      جمیله عجم(بانوی واژه ها)

      ،

      فرهاد مهرابی

      ،

      مسيحا

      ،

      مهدی زاهدی

      ،

      سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)

      ،

      ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

      ،

      زهرا ضیایی

      ،

      نیره ناصری

      ،

      محمودرضا رافعی (رافع)

      ،

      محمد رحیم کاظمی

      ،

      صفیه پاپی

      ،

      مهدی صادقی مود

      ،

      احمد رشیدی مقدم (گمنام)

      ،

      مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

      ،

      زهرا منصوری

      ،

      قانع دستجردی

      ،

      بابک فغفوری

      ،

      مسعود احمدی

      ،

      يدالله عوضپور آصف

      ،

      عباس یزدی (طوفان)

      ،

      امید مرادی

      ،

      محمد دهقانی هلان

      ،

      منوچهر مجاهدنیا

      ،

      موسی ظهوری آرام(آرام)

      ،

      ش سپیده ی صبح

      ،

      آرمین اسدزاد (الف)

      ،

      سید رضا دهقانیان

      ،

      عباس وطن دوست

      ،

      حسام الدین مهرابی

      ،

      محسن ملک زاده(رهگذر)

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      ،

      علی میرزایی( هیچکاک)

      ،

      یونسی(یونس)

      ،

      فریبا غضنفری (آرام)

      ،

      نعمت الله احسانی بنافتی (احسان )

      ،

      آزیتا احمدی

      ،

      رامینا رافعی

      ،

      صابرخوشبین صفت

      ،

      علی ناصری(عین)

      ،

      بهاره ترابی (بهارنارنج)

      ،

      لـــــــــــــــیلا رنجبران

      ،

      علی حاتمیان

      ،

      ایمان نوش آذری

      ،

      وحید فرزانه

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۳۷
      خوابم را
      با ساعت چشمانت
      کُوک کرده ام
      پس بیدارم. بداهه

      داداشی شعرت عالی بود مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها جسارتا فکر کنم به به دنبال بیدار حذف گردد چیز ی از صلابت شعرتان کم نمی کند تا نظر استادم چه باشد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۰۱
      امروز همه گرگ شده اند


      برای شروع به سراغ یکدیگر می روند


      آزاده وار با گرگ....رقصیدن


      ارواح تشنه آزادی


      مشتاق اند در برقراری نظم و امنیت


      روح هایی سرگردان میان ترس و قدرت


      بنده در سیاست بازی ها


      آزاده وار ایستادن در باده نوشی ها
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود برادراندیشمند وفرهیخته ام
      مثل همیشه زیبا وتاثیرگذاربود
      احسنت خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۴۹
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و پر معنی
      موثر و مبین مشکلات جامعه خندانک خندانک خندانک
      علی غلامی
      پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۴۲
      خود را نقد کردن......
      سلام بر دوستان و همراهان خوبم... خندانک

      برخی از نکات را بد نیست در ابتدا مروری داشته باشیم......
      1- يك اثر هنري ، و از آنجمله يك شعر ، برخاسته از احساس است نه منطق كه يك نفر آن را برگه ي امتحاني رياضي فرض كند و به ارزيابي ( تصحيح ) آن بنشيند .
      2- چون در شعر ، اصل بر محتوا است ؛ لذا شيوه ي نگارش ، دستور زبان ، فنون شعري ، و... اهميٌت بسيار كمتري مي يابند البته نسبت به تحلیل محتوا و گرنه یک لیوان آب هم آب مهم است و هم لیوان و دریچه ورود به شعر از فرم و شکل آن است و در هیچ جا رعایت نکردن قانون هم زیبا نیست؛اما هدف اصلی شعر همان محتواست و اصل برشناخت فرهنگي است كه شعر و شاعر از آن برخاسته اند ؛ و بستر شعر را تشكيل مي دهد . اينجا است كه جامعه شناسي – مردم شناسي و تاريخ و... نقش هائي اساسي ايفاء مي كنند .

      این سروده افراغ اندیشه است یعنی چه؟
      1---- خندانک
      افراغ اندیشه یک سبک نو پدید آمده است که بنیانگذار آن عقیده بر این دارد که این سبک یعنی وسیله ی تعالی انسان به سمت نیکی ها...
      2---- خندانک
      در واقع این بیان ایشان در وهله ی اول نشان از این دارد که رسالت شاعر در این سبک در نظر گرفته شده است و مبنا بر این پایه گذاشته شده است ، همین به تنهایی باعث میشود تا افراغ اندیشه را سبک نویی بخوانیم که محوریت خود را بر پایه ی مخاطب قرار میدهد.

      3---- خندانک
      علاوه بر این سبک قواعد و اوصول خاص خود را دارد.
      در مورد وزن و تعداد هجاها و هم چنین قافیه و ردیف و دیگر صناعات ادبی اصول آن باید رعایت شود.

      4---- خندانک
      مهمترین ویژگی آن موجز بودن اشعار این سبک است.البته اشعار بلندی نیز هستند که در این سبک سروده شده اند اما توجه به اینکه میتوان از کوتاه افراغ اندیشه برداشت بلند تری از مفاهیم داشت موجز بودن اشعار بیشتر مورد تایید است.

      5---- خندانک
      مضامین افراغ اندیشه هر مضمونی میتواند باشد ، که البته مضمون اجتماعی را بیشتر میتوان در قالب آن درک کرد چرا که در نهان هر واژه یک معنای عمیق از درک و هدف شاعر وجود دارد که مخاطب حتا اگر مفهوم را متوجه نشود پی به مضمون شعر خواهد برد و این یک مزیت است که شعر را در جرگه ای قرار میدهد که حرف خود را زده است و مخاطب برداشت خود را نموده است.

      6---- خندانک
      مهم است که شعری برای مخاطب مفهوم باشد و همین یعنی برقراری ارتباط با مخاطب به قدری سریع انجام میشود که گاهی نیازی به درک شعر نیست.این ویژگی یعنی شاعر در این سبک بر اندیشه ی خود حاکم میباشد و میتواند در قالب یک کلمه اندیشه اش را طوری بیان دارد که مخاطب در همان برخورد اول شعر مقصد را درک کند و با آن همراه شود.

      7---- خندانک
      آنچه که یک شعر باید رعایت کند در این سبک به خوبی رعایت میشود و گاهی دستان شاعر را به قدری باز میکند که میتوان با یک بند به صورت های مختلف معانی متفاوتی را خلق کرد.

      8---- خندانک
      وزن در سبک تعریف نشده است اما منع نیز نشده است ، افراغ اندیشه میتواند موزون نیز باشد.
      دارای قافیه و ردیف باشد و تعداد هجاها نیز در هر بند به تعدا مشخصی است که هارمونیک بودن شعر را حفظ میکند و استفاده از آرایه های ادبی و صناعات در آن به چشم میخورد علاوه بر این کنایه دراین سبک بیشتر از باقی آرایه ها جلوه پیدا میکند.

      9---- خندانک
      خوب است بدانیم افراغ اندیشه به بیان ساده ای که طی این مدت فهمیده ام یعنی از قالب خود بیرون بیا.
      حتی در نام این سبک نیز اندیشه ای بوده است که حاکی از آن است که تعالی در سبک امکان پذیر است و شاید این تعالی سبک بتواند سپید بی قالب را قالب دار تر و فرم پذیرتر در حین حفظ اصول و قوانین خود که نوعی گستردگی مشخص است.
      دید در این سبک زاویه ی دیگری پیدا میکند و دنیای اطراف را به شکل دیگری میتوان دید.

      باز هم به تعریف صاحب سبک اکتفا میکنم : خندانک
      \"افراغ اندیشه یعنی آنچه را که می اندیشم , بنویسم و به زبان خاص خودم اندیشه ام را به جای آنکه به نقطه ای مبهم و کور نزدیک کنم ؛ به گونه ای استخراج کنم که قابل رویت باشد.

      این زبان سبک خاص خود را دارد و به هیچ کس شبیه نیست, من نیامدم شبیه این و آن بنویسم , من باید خودم و نوشته های خودم و تفکر و احساس خودم باشم و نه دیگران ؛ حتی در مقابل افراغ اندیشه دیگران.من هیچ کس نیستم الا خودم.هدف از افراغ اندیشه بیان این است که احساست مانند اثر انگشت متعلق به خود انسان است.به نظرم نباید سعی کنیم که مثل دیگران بنویسیم باید سعی کنیم زبان خاص خودمان را داشته باشیم.به جای اینکه اندیشه ای را که داری به ورطه ی فراموشی بسپاری آن را روی کاغذ یا هر چیز دیگری بیان میکنی یا افراغ میکنی.\"

      برخی از مطالب فوق از وبلاگ استاد احمدی زاده مستقیما نقل قول شده است
      خندانک خندانک

      ادامه دارد.......
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۵۴
      سلام
      یک بار دیگر باید بخوانم خندانک خندانک
      وحید کاظمی
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۰۲
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      سلام بر داداش گلم استاد مهربانم علی آقای بزرگوار
      شعری خواندم از شما که از احساس سر شار بود و کلمات و جملات را به چالش میکشید
      مرحبا بر شما و اندیشه نابتان
      حظ بردم
      خوابم یا بیدار
      بیدارم که خوابم
      پس خواب خوابم
      در بیداریت مراهم
      بیدار کن اگر خواب نبودی
      عاااااااااالی
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۰۵
      دوست دارم نوشته های شما را
      انقدر با فکرم بازی کرد که دلم نیامد یک بار دیگر نخوانم
      بیدارم که خوابم...
      ........
      (بیدار که بودم
      خوابت را دیدم
      تعبیر شد در خواب
      تو مرا بوسیدی
      اینبار ولی
      مجانی................)
      ممنون از نوشته زیبایت
      باز هم میایم و می خوانم
      حلال کن خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      فرهاد مهرابی
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۱۹
      خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک

      سلام استاد غلامی بزرگوار
      درود بر شما
      همیشه اشعار زیباتون باعث لذت و امید در ما هم هست
      صدها درود

      خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک
      مسيحا الهیاری
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۳۸
      كران تا بي كران سرد است ياران
      زمين آبستن درد است ياران خندانک

      علييييييييييييييييييييييييييييييي هيچييييي بي خيال
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۳۴
      فلسفه مرا کتک می زند


      با منطق توجیه؟؟؟..................چرا استاد شماکه اهل فلسفه ومنطقید اگر چنین بگویید پس من چه بگویم که نه فلسفه را دوست دارم ونه منطق!
      ساده ترین زبان ابتدایی وآغازین روی زمین را می شناسم آن هم زبان عشق!
      البته با دل خودم خندانک
      ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۰۷
      جناب آقای غلامی عزیز، سلام علیکم.
      ........................................................
      آینه سکوت را، بیشتر نشان می دهد..
      هیچ چیز تغییر نکرده است..
      اوّل این ، بعد............
      ..........................................................
      بنده مثلِ شما نمی توانم بنویسم.........،
      فقط همین که:آینه ،سکوت می کند......،
      بدونِ اینکه تغییری ایجاد کند.
      اول این و..........
      شاید بهتربود ،بعد از(این) چیزی نمی نوشتید........
      ...........................................................................
      بسیار زیباست ، وبه نظر حقیر هم نطق است وهم، فلسفه.
      خسته نباشید بزرگوار........
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۰
      جناب آقای غلامی عزیز، بازهم سلام علیکم.
      .....................................................................
      عذرخواهی می کنم(منطق)را (نطق) نوشته ام...پیریست قربان...
      گاهی حروف هم باانسانِ (پیر) شوخی می کنند
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      زهرا ضیایی(روح الغزل)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۴۹
      اينه سکوت رابيشترنشان ميدهد

      مرحبا ....زه
      قلمتان. زيباوتواناست برادرخوبم جناب غلامي


      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      من سالهاست که خودم رابه خواب زده ام تا نفهميدنم را توجيه کنم
      خيالي نيست
      بيداري اين روزها تاوان دارد خندانک خندانک خندانک خندانک
      نیره ناصری نسب
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۱۹
      درود بر شما جناب غلامی بزرگوار

      شاید بیداریم ولی خواب
      شاید خوابی سرگردان شاید سرگردانی در خواب
      خواب = سکوت
      سکوت هم زیباترین موسیقی برای خواب
      تا خواب هست فلسفه کتک زدن هم هست.
      خندانک خندانک خندانک
      شعر بامعنایی بود بهره می گیرم از کلام نابتان
      سرزنده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمودرضا رافعی (رافع)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۳۳
      من خواستم که خواب و خیال خودم شوی خندانک
      ...... راه درازی دارم خندانک
      محمد رحیم کاظمی
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۸:۰۳
      سلام و درود برشما استاد غلامی عزیز خندانک
      می آ موزم درمحضرتان
      باخواندن این شعر های زیبا
      دستتان درد نکنه شاعر خندانک خندانک خندانک
      صفیه پاپی
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۵۳
      ................. خندانک خندانک خندانک ....................
      درود برادر فرهیخته ام خندانک خندانک
      سخت می نویسید...به فکر منِ فلسفه نخوان بی منطق هم باشید!
      ساده تر بنویسید تا من هم بفهمم خندانک
      به قدر فهمم برداشت کردم :
      تصویر سکوت در آیینه و بازی موسیقی طوفان در دل را دوست داشتم خندانک
      پی نوشت اما بسیااار زیباااا و رسا بود خندانک خندانک خندانک
      بروم دوباره بخوانم...
      .................. خندانک خندانک خندانک .....................
      در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد، هر چه کرد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد؛ تا اینکه فکری به سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟

      کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بی هیچ فکری گفت: “۳ سکه” مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت:
      “سند جهنم” مرد با خوشحالی آن را گرفت. از کلیسا خارج شد، به میدان شهر رفت و فریاد زد:
      من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید، چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نخواهم داد!
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳
      خراب است اینه
      گریه میکنم و او فقط تصویر خنده ام را نشان میدهد
      اوخ ببخشید عکس بابام بود
      اینه مان سالهاست که شکسته
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      احمد رشیدی مقدم (گمنام)
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۳۲
      درود بر استاد غلامی عزیز
      از خداوند سلامتی وموفقیت
      شمارا آرزومندم دست حق نگهدار
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مهدی صادقی مود
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۲۸
      سلام جناب غلامی عزیز
      بسیار زیبا با پی نوشتی زیباتر
      لذت بردم
      پیشنهاد می کنم مثل ما خواب های طنز ببینید
      قول می دهم از خواب های فلسفی لذت بخش تر خواهد بود خندانک

      برقرار باشید دوست خوب خندانک
      زهرا منصوری
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۵۰
      خندانک خندانک خندانک
        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۱۲
      سلام دایی جان
      کم پیدایی عزیز؟
      نکند من کاری کردم و شما....
      به بزرگواریت ببخش این کوچکِ کمترین را
      بیا به خوابم
      شاید که خواب ِ من
      نگاهی بهتر از خوابت را به تو هدیه کند
      شایدم...
      حالا بیا
      .............................. خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      اعظم قانع
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۲۶
      سلام استاد ارجمندم
      جالب بود ،هنوزدارم فکر میکنم
      اما راستش دوست ندارم باور کنم
      امروز همه گرگ شده اند .....
      ولی امان از پی نوشت محشر بود ....یک دسته واقعاخوابند،یک دسته بیدارند خودشونو بهخواب زدند
      مهم.اینه که برای نفسکشیدن ظاهرا باید خواب بود
      خوابهای خووووب ببینید
      مسعود احمدی
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۳۵
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک

      درود بر شما .
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۰۸
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      امروز همه گرگ اند
      و گوسفند نیست
      و گل یا پوچ می اورند کی گوسفند شه
      بخورنش
      نامردها
      .......
      روزی یه بداهه
      یدالله عوضپور    آصف
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۴۳
      دوست خوبم جناب غلامی
      سلام آقا
      به نظر من
      بیدارشود به یک تلنگر
      خوابیده هرآنچه خسته باشد
      باپُتک نخیزد آنکه ازقصد
      دروازۀ دیده بسته باشد خندانک
      ازین بهترنمیدانم
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      پرستو پورقربان (آنه)
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۰۴
      سلام استاد خندانک

      منِ بیدار خفته را
      به تلنگر،
      به صدایی،
      به تکانی،
      به فریبی
      باز آر
      به جهان،
      ولوله ی بیداری ...



      وای از پای دریغم که حکایت خودِ این بی خوابی است...

      خندانک خندانک
      عباس یزدی (طوفان)
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۰۸
      سلام خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر اندیشسه اتان
      امید مرادی
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۲۴
      اقا امشب فسفر سوزوندیم اساسی اونم دوتا خندانک احساسمون نم کشیده بداهه نمیاد...بزارم واسه فردا پس...
      وحید کاظمی
      سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۴۹
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر استاد غلامی بزرگوار
      بسیار عالی و زیبا لذت بردم
      مرحبا
      منوچهر مجاهدنیا
      چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۵۷
      امروز همه گرگ شده اند
      برای شروع به سراغ یکدیگر می روند
      آزاده وار با گرگ....رقصیدن خندانک
      خندانک
      درودبرشما جناب غلامی بزرگوار
      موسی ظهوری آرام(آرام)
      چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۳۳
      درود دوست خوبم
      بداهه ای تقدیم به تو
      آنکه بیدار کند به یقین بیدار است
      خفته راخفته کی کند بیدار
      ش سپیده ی صبح
      چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۱۳
      سلام ، چه شعر گله واری ، من اینطور فک کردم :| شایدم نبوده:/
      عباس وطن دوست
      پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۲۳
      خندانک

      سلام

      درود بر شما جناب غلامی

      بسیار زیبا و دلنشین بود و حسی خوبی داشت خندانک خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      فریبا غضنفری  (آرام)
      پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۷
      قلمتان تواناست و حرف ها بسیار در گلویش گیر کرده ....
      اگر در خواب کسی را گرگ نمی بینم بهتر است که همان طور بخوابم.
      آدم ها گرگ نیستند ، مهرند..... اگر این جملات بر زبان ها باشد یعنی همه ما هم از نظر دیگران گرگیم ... و این یعنی بدبینی = سخت عمر گذراندن ، لذت نبردن، خوبی نکردن و ...... لطفا مرا بیدار نکن خندانک

      درود بر شما و قلم خاص شما خندانک خندانک خندانک

      اگر در بیداریت گرگ می بینی ، اگر در بیداریت آینه ها سکوت وهم آلود دارند از تلخیها
      حسام الدین مهرابی
      پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۰
      احسنت استاد گرامی
      زیبا و پر معنا سرودید
      فرهاد مهرابی
      پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۰
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      سلام استاد غلامی گرامی شاعر خوش اخلاق و گرانقدر
      عذر خواهی میکنم بابت اشتباه نوشتن نام مبارکتون
      گاهی اشعار زیبا دل و عقل و به هر طرف که دوست داره هول میده و باعث هواس پرتی میشهخندانک
      البته من ناشی بودم ببخشید که هواسم پرت شدخندانک

      شما در صفحه ناقابلم حضور داشته باشبد یا نه باز عزیزید استادخندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      محسن ملک زاده(رهگذر)
      پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۵۳
      درود شاعر عزیز
      آقای غلامی
      تعریف و تعارفات به کنار باد
      که رسم کهنه ای ست و فقط می گویم
      عالی بود
      علی میرزایی( هیچکاک)
      پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۲۵
      درود بر جناب غلامی
      بنده هم بانظر خانم غضنفری موافقم.اینکه همه را گرگ و یا سگ ،خطاب کرده و با یک چوب برانیم،نگاه بدبینانه ایست که بهتر است در قالب شعر و یا هر قالب هنری دیگری به مخاطب انتقال داده نشود.
      یونسی یونس
      پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۳۴
      عرض ادب و احترام
      بینهایت هنرمندانه بود
      و لذت افرین ....................
      آزیتا احمدی
      جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۵۱
      درودهاگرانقدر.زیباسرودیدوقابل تامل...شادزی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      رامینا رافعی
      جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۳۳
      می آموزم خندانک
      صابرخوشبین صفت
      جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۵۰
      گرگها ،
      گرسنه تر از همیشه
      بدنبال من و تو می گردند .
      صابر خوشبین صفت
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر شما
      موفق باشید.
      علی ناصری(عین)
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۱۱
      باسلام واحترام خیال انگیز
      بهاره ترابی (بهارنارنج)
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۲۱
      بسیار زیبا خندانک خندانک
      پرستو پورقربان (آنه)
      شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۴۲
      کرانه های
      این بیداری،
      در خواب هم
      ریشه زده است...
      خیال هایم،
      حقیقت می بافند
      برای خود ....!!
      .
      .
      .
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0