سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      طلاق

      شعری از

      وحید کاظمی

      از دفتر ازاین حرفهای قشنگ نوع شعر ترانه

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۲۲ شماره ثبت ۴۳۸۷۰
        بازدید : ۸۲۲   |    نظرات : ۸۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر وحید کاظمی

      به نام پروردگار
      ......
      یه وقتایی یه نفر باهات یه کاری میکنه که از همه بدت میاد و از عشق خسته میشی ببخشید اگه درباره زنا اینجور نوشتم پون ترانه از زبون یه مرد داره نوشته میشه اینجوریه وگرنه همین داستان واسه خانوما هم هست که درباره آقایون به این نتیجه میرسن و یه جاهایی از یه مرد که نارحت میشن از همه ی مردا بدشون میاد
      خدا رو شکر این ترانه به زندگیه شخصی هیچ ربطی نداره
      .....
      .........
      .............

      کجای دلم این ،غمو جا کنم
      کجای دلت عشقو ،پیدا کنم
      کجا میشه تنها شد و گریه کرد
      کجا میشه این، عقده رو وا کنم
      صدای تو از دل نمیره چرا
      بازم عکس تو ،رو بروی منه
      میدونم میمیرم بدونید همه
      که جون دادن من ،،دلیلش
      این،،،،زنه
      منو با سیاست صدا میکنی
      منو با سیاست نگاه میکنی
      منو با رفاقت سیاه میکنی
      جوونیمو داری ،،،،تباه میکنی
      نمیشه کنار تو داشت آرزو
      نذاشتی برام ذره ای آبرو
      نخواستی که خوش باشم حتی یه دم
      یه روزی باید من ،،،،،طلاقت بدم
      کجای دلم این غمو، جا کنم
      کجا میشه با عشق، دعوا کنم
      کجا میشه تنها بدون تو بود
      کجا میشه نفرین،،،،، به زنها کنم
      کجا میشه قلبی پر از نعره شد
      کجا میشه از عشق بی بهره شد
      واسه فتحه بودن باید جنگ کرد
      زمانی که این دل پر از کسره شد
      نمیشه دیگه با تو سازش کنم
      نمیخوام دیگه از تو، خواهش کنم
      باید کلبه ی عشقی که ساختم
      خودم با دو دستم ،،،،،خرابش کنم
      باید من جواب دلم رو بدم
      نمیخوام کنار تو باشم یه دم
      همین لحظه دیره،، بیا زود باش
      باید من سریعا ،،طلاقت بدم
      منو با چه رویی صدا می کنی
      منو با چه رویی نگاه میکنی
      تویی که دلیل همه مرگمی
      با چه رویی میگی .......اشتباه میکنی
      .....
      کسره=>کمی و کسر داشتن و همچنین در نوشتار کسره زیر حروف قرار میگیرد

      فتحه=> پیروزی و فتح و همچنین در نوشتار فتحه همیشه بالای حرف قرار میگرید
      ---اگر میخواهید در زندگی فتحه باشید و پیروز و همیشه بالا و نه کسره باید بجنگید و تلاش کنید



      وحید کاظمی
      ۱۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۵۸
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود برادر گلم
      ترانه ی زیبا وتاثیرگذاری بود
      احسنت خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۳۸
      درود گرامی
      غمگین و زیباست خندانک خندانک خندانک
      عليرضا حكيم
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۴۴
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      امید مرادی
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۰:۲۲
      درود ها داداش وحید عزیزم ...ایول ...لبخندت مانا عزیز خندانک خندانک
      وحید کاظمی
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۵۷
      سلام داداش گلم امید خان
      خیلی خوش اومدی
      ممنونم از لطفت
      خندانک خندانک
      نجمه طوسی (تینا)
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۵۰
      سلام بر شاعر گرامی
      ترانه ی خوبی بود
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      وحید کاظمی
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۱۷
      درود بر شما بانو طوسی
      ممنونم از حضورتون
      خندانک خندانک
      ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۴۱
      جناب آقای کاظمی عزیز، سلام علیکم.
      ........................................................
      بَرا فتحه بودن، باید جنگ کرد
      زمانی که این دل،پُرازکسره شد
      ......................................................
      تشبیه بسیار زیبایی نموده اید ازشکست ......
      حالا مردو یازن بودنش دراین ماجرا، تفاوتی نمی کند..........
      بسیارزیباست و،......درناک...خسته نباشید بزرگوار.
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مجنون ملایری
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۱۴
      باسلام بسیار عالی موفق باشی
      احمدرضانظری چروده
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۲۲

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      توکه قلبت این همه ظریفه عزیزم چرا با تواین جوری بد تا میکنند
      باید امیدوار باشی .شعرت خوب بود کاظمی عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مسيحا الهیاری
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۱۵
      ترانه موزون و روان و جالبي بود تنظيم و ساز باغلاما ي ترك با من و ني قبوله داداش خندانک
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۴۱
      متاسفانه...تلخ ست ولی هست ...نمی شود از حقایق گریخت خندانک
      شماهم زیبا در قالب ترانه به آن پروبال دادید خندانک
      رضا عزیزی (رهگذر)
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۴۸
      درود بر شما
      از خواندن شعرتان خرسند شدم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      امیر جلالی( ا م دی )
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۴۸
      زندگی وقتی در دو حالت کسره و فتحه قرار می گیره... که اغلب هم همینطوره، درد سرها شروع می شه...! ای کاش زندگی را با علامت = می دیدیم و علامت + ... ، دوست عزیز و شاعر ارجمند ، با تمام حرف های شما موافقم، البته زن و مرد در ارتکاب این اشتباه جایگاه یکسان دارند. حزن و غم درون شعر زیبای شما خیلی حقیقی و قابل لمس بود و به دل خواننده نفوذ می کرد . بهره بردم و دلنشین بود نیز... درود بر شما خندانک
      محمودرضا رافعی (رافع)
      جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۱۹
      چشمه ی خورشید ، زیبا بود خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۴۷
      سلام
      زیبا بود و افرین بر شما
      ریتم دلچسبی داشت برام
      ممنون خندانک خندانک
      کریم لقمانی سروستانی
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۴۲
      سلام جناب کاظمی گرانقدر
      لذت بردم ازاین قلم شیواوناب
      واین ترانه ی بسیار زیبا ودلنشین
      شادزی خندانک
      عباس یزدی (طوفان)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۳۰
      سلام خندانک خندانک
      زیبا ییها را پاس میداریم
      تلخی ها را تحمل
      بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۳۷
      درود برشما پیروزباشی خندانک
      وحیده پوربافرانی
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۴۶
      درود جناب کاظمی
      ترانه تون گرچه غمبار بود اما زیبا بود
      مخصوصا تعبیر فتحه و کسره جالب بود
      موفق باشید
      در پناه مهر یزدان خندانک خندانک خندانک خندانک
      ایمان کریمی
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۳۰
      سلام
      خوب خوب
      خندانک
      محمد رضا نظری(لادون پرند)
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۱۷
      درود برادرم

      شعرت زیبا و پر احساس بود

      اینگونه احساسها از همه دور باد خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مهدی صادقی مود
      شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۵
      خندانک خندانک
      سلام جناب کاظمی
      بسیار زیبا و خوب
      و بیانگر مشکلات احساسیِ خیلی ها

      با مطلع این شعر ( کجای دلم...) یاد شعری از خودم افتادم تقدیم به شما:

      و کلِ شهر ، طبیبان پیِ دوای دلم
      وبـاز عـالیه حالـم به ادعـای دلـم
      قرارِ امشبمان راسِ ساعتِ نهِ شب
      و مانده ام بگذارم تورا کجای دلم !

      خندانک خندانک
      علیرضا کاشی پور محمدی
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۰۳
      آفرین دوست من
      کیفور شدم
      خندانک خندانک خندانک
      محمد رحیم کاظمی
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۱۸
      سلام جناب کاظمی خندانک
      ترانه ای زیبا وغمناک خواندم خندانک
      قابل تامل است
      دستتان درد نکنه شاعر خندانک خندانک خندانک
      صفیه پاپی
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۱۱
      .................. خندانک خندانک خندانک ......................
      درود همشعر خوبم خندانک خندانک
      زیباااا سرودید خندانک خندانک خندانک خندانک
      .................. خندانک خندانک خندانک .....................
      در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد، هر چه کرد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد؛ تا اینکه فکری به سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟

      کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بی هیچ فکری گفت: “۳ سکه” مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت:
      “سند جهنم” مرد با خوشحالی آن را گرفت. از کلیسا خارج شد، به میدان شهر رفت و فریاد زد:
      من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید، چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نخواهم داد!
      علی   صادقی
      يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۱۴
      ..سلام علیکم ...

      بسیار عالی ......................درودتان باد ./ خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباس وطن دوست
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۲۹
      خندانک
      سلام

      درود بر شما و احساس زیبایتان جناب کاظمی

      ذوق و احساس نابتان قابل تقدیر است

      خندانک ...................درود..................... خندانک
      مسعود احمدی
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۲۵
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک

      درود بر شما .
        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۲۸
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک
      محسن زندی
      دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۵۹
      سلام برادرخوبم
      زیباودلنشین سروده ایداستادکاظمی من صدای خوبی دارم باید این ترانه شمارابخونم وبفرستم
      پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      فرهاد مهرابی
      چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۲۱
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      سلام و ادب جناب کاظمی گرامی
      درود بر شما خندانک خندانک خندانک
      همواره پیروز باشید

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مهگل بارانی(باران)
      شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۲۱
      درود فراوان به ذهن باز و قلب پرذوق و دستای هنرمندت برادر مهربونم
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0