سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        لیلای من

        شعری از

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        از دفتر دفترشعر بامداد نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۳۸ شماره ثبت ۴۳۸۰۵
          بازدید : ۵۵۳   |    نظرات : ۴۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        آمدی ای ماه خوش سیمای من
        بعد آن ایام هجران
        تابگیری دین من
        چشمه ی نوشم تویی ای نوش وای نوشین من
        چشم شهلایت گشودی باردیگر روی من
        آمدی با تاب گیسو تا بگیری خستگی از جان زنجیر گشته ی محزون من
        تاب گیسو رانواختی بر دوتار وپود من
        طاق ابروخال هندویت بگردم دین من
        چشمه ی عشقت زمستی خود روان کردی نگارا جوی من
        زیر باران
        شهد شیرین لبت انداختی درکام من
        قبل این دلدادگی من درخزانی بودمی
        کلبه ی سردم به دی باغم بنا بنمودمی
        ازبهار وحس زیبای جوانی جام زهری سالها نوشیدمی
        ای پری روی وظریف موی
        آمدی با خود بهاری ازتبار عشق را دادی به من
        نازنیناازسر مهروصفایت
        مرمرین سینه گشودی تا گرفتی دین من
        گرمی عشقت زگرمای وجودت داده ای با بوسه ای برجان من
        عشق توباطل نموده سحر وجادوی خزان عمر من
        با تو در یک عالم دیگر نشینم حور من
        درغروب عاشقی تابیدنوری بامدادا سوی من
        سوختم کز اتش عشقت نگار نازنین لیلای من....
        با آرزوی بهترینها ازیزدان پاک برای شما خوبان شعر ناب
        کوچک شما بهاءالدین داودپور(بامداد)

         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۴۸
        حس و حال خوبی به من دست داد از خوانش مطلع اول اثرتان تا اخرش دست مریزاد بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۰۸
        عاشقانه شیرینی ست ..آهنگ وشیوایی وروانیش هم خوب....مرحبا گرامی خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود برادرخوبم
        زیبا ودلنشین بود
        احسنت خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۳۳
        درود گرامی
        دلنوشته زیبا و دلنشین خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۳۶
        سلام و درود برشما شاعرگرانقدر خندانک
        استفاده کردم از سروده زیبا و دلنشین تان
        دستتان درد نکنه شاعر
        صبحتان بخیر شادی باشه انشاءالله خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۳۴
        دوست عزیز و شاعر گرامی شیرینی و گرمی آثار عاشقانه شما آنقدر زنده و جاندار است که باور کردنش خیلی روان و سهل است. زیبا بود و من خواهم خواند بار دیگر تا باز هم لذت ببرم . درود بر شما خندانک





        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۴۹
        جناب آقای داود پور عزیز، سلام علیکم.
        .................................................................
        سروده ی زیبایی ست بزرگوار...ولی باغزل،هماهنگی ندارد.می توان آن را(دلنوشته ای) خواند که زیبا سروده شده ،...........
        خسته نباشید..........
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود احمدی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۵۶
        نیافته ام هنوز
        دیواری
        تا سایه اش را
        تکیه دهم...
        کج
        جوش خورده است
        شهری که
        دست معمارش شکسته بود !

        مسعود احمدی .
        درودتان باد بامداد عزیز دوست نازنینم.
        خوشحالم که دوباره شعری زیبا از شما خواندم.
        تاخیرم را بر خواندن شعرهایتان ببخش رفیق شفیق.
        زنده باد
        فرهاد مهرابی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۱۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام بر جناب بامداد بزرگوار
        درود بر شما
        بسیار زیبا
        موفق و پیروز باشید

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۴۴
        سلام و درود بزرگوار
        شیرین ، پر نشاط و با احساس
        آفرین حظ بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۵۲
        سلام
        زیبا بود و ممنون که اجازه دادید بخوانیم خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۳۰
        .......................... خندانک خندانک خندانک ..........................
        درود بزرگوار خندانک خندانک
        بسیااار زیباااا بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        .......................... خندانک خندانک خندانک .............................
        شیخ عبدالسلام بصرى با نسبت دادن كرامت و احوال غیبى به خود، جمعى را فریفته و در اطراف خود جمع كرده بود. براى فریب بیشتر مریدان، روزى در محراب مسجد بصره در حین خواندن نماز ناگهان گفت: كخ كخ ! مردم تعجب كردند.
        شیخ گفت: من كه اینجا مشغول نماز بودم ، دیدم سگى داخل كعبه شده، با چخ گفتن، او را از آنجا بیرون كردم تا خانه را آلوده نكند. مریدان خوشحال شدند و آن را از كرامتهاى شیخ دانستند.
        یكى از مریدان ، كرامتهاى شیخ را براى زن خود بیان كرد.
        آن زن آگاه براى رسوا كردن شیخ قلابى، از طریق شوهرش روزى شیخ و مریدان را به مهمانى دعوت كرد و براى هر یك ظرفى از غذا و بر روى آن مرغى پخته گذاشت اما مرغ شیخ را در زیر غذا پنهان نمود.
        شیخ عصبانى شد و گفت : چرا به من اهانت شده و ظرفى بدون مرغ آورده اى ؟
        ناگهان آن زن زیرك و آگاه فریاد زد: اى كسى كه از مسجد بصره سگ را در كعبه مشاهده مى كنى ، چگونه جوجه را زیر مشتى برنج نمى بینى!!!؟
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۴۲
        درود بر شما
        پاینده باشید
        خیلی خوب بود
        مرحبا
        مهدی صادقی مود
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۵۰
        خندانک خندانک
        درود برشما
        خیلی هم قشنگ
        خندانک خندانک
        اله یار خادمیان(صادق)
        جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۴۹
        درود برشما موفق و موید و منصور باشی خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7