پوکه سوزان

حضرت دوست و سیده گرانقدر و بسیار بزرگوار سروده ایی متفاوت و کاملا احساسی از شما خواندم و لذت بردم
پوزش مرا بابت تاخیر حضور پذیرا باشید گرانقدر

به به
هزاران درود خواهری گلمممممم
زیبا ومحکم


آبی باش
مثل آسمان
حتی اگرستاره هم
چشم دیدنت رانداشته باشد!!!
بداهه

درود بانو
بسیار زیبا و بجا
پر معنی و موثر

درود بانو شعر زیبایی بود

اثر اخلاقی شما در پیراهن بلند و آبی شعر زیبایتان خیلی دلنشین به نظر می آید.اینکه از یک ارزش اینگونه گفته شود و دفاع شود آنهم توسط شاعری دانا و هنرمند بسیار عالی است و بهره بردم و درود بر شما

بیا


جمع کن


این پوکه های سوزان


احساست را


از رویِ


سنگفرشِ


این


کوچه ی بُن بست!

بسیار لطیف و زیبا
درود بر خواهر مهربانم

سلام خانم رحیم زاده گرانقدر
خوشحالم بار دیگر سعادت خواندنتان دارم برای آموختن ازقلم ارزشمندتان
بسیار زیبا .با معنا وستودنی
لذت بردم
شادزی

ممنون
عالی بود و معصومانه
مثل همیشه
افرین بر این احساس زیبای شما

سلام
درود

سرکارخانم رحیم زاده، بانوی گرامی، سلام علیکم.
.............................................................................
تعریف بسیار جامع ودرعینِ حال زیبایی ست ، ازنجابت وحجاب..
وچه زیبا فرمانِ (ایست) داده اید به خوک صفتان دریده چشم ، وهرزگانِ کوردل ،در(این کوچه ی بُن بست)........
خسته نباشید بزرگوار...............

سلام بر سیده ی بزرگوار ، استاد رحیم زاده
سپیدِ سپید ! و پاکتان را با چشم دل خواندم و لذت بردم .
شاید نوعی نگاه انتقادی ست از جور نگاه نظر بازان .
\" تیرباران \" خود ، احتمالا نشانه ایست از این که منظور ، نظربازان هوسران هستند که با نگاه سمج و مستمر خود ، آزار پاکان و نجیبان را دنبال می کنند ...
یا شاید عتاب پی در پی آشنایی که نجابت آن \" من ِ \" شعر را بر نمی تابد و مدام او را سر کوفت می زند .
حافظ هم نظر باز است اما از نوع عرفانی و معنوی ! .. و نظر بازی خود را این گونه توضیح میدهد :
جلوه گاه رخ او ، دیده ی من ، تنها نیست
ماه و خورشید هم این آینه می‌گردانند !

موفق باشید .

درود بر شما بانو سپیده ی گرانقدر
بسیار زیبا مثل همیشه
می آموزم

.............................. ............................
درود مهربانو
عاااالی بود بانو
............................ .............................
راننده کامیونی وارد رستوران شد . دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد ، سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند . بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن ، اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد . راننده به او چیزی نگفت .
دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد .
وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند ، نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد ، ولی باز هم ساکت ماند .
دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوان ها به صاحب رستوران گفت : چه آدم بی خاصیتی بود ، نه غذا خوردن بلد بود ، نه حرف زدن و نه دعوا !
رستورانچی جواب داد : از همه بد تر رانندگی بلد نبود ، چون وقتی داشت می رفت دنده عقب ، 3 تا موتور نازنین را له کرد و رفت !!!

درود بر شما
عجب تشبیهات زیبایی
پوکه های سوزان احساس

وای...... چقدر زیبا.........
مرحبا
هزاران گل تقدیم شما بانو رحیم زاده بزرگوار

در آغاز قصه ای
که هم تو بودی و هم من
هچ وقت
کسی
نباید می گفت
یکی بود، یکی نبود

هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ1000ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزاران دورود از این راه دور

سلام بر خواهر عزیزم
متعهدانه و زیبا سروده اید .
احسنت

بااحساس و زیبا مثل همیشه...

پوکه های احساس ات
هنوز داغ داغ است
و من نیز هنوز زنده ام
بار دیگر
تپانچه ات را پر کن
این سینه هنوز جا دارد...

همین الان تقدیم شما خواهر خوبم

درود بانو رحیم زاده گرامی
زیبا و با احساس گفته اید

درو ها بر خواهرم شعر بانوي ناب
مرحبا بر جولان قلمتان بر كاغذ
پاينده باشيد و بر قرار

درود استاد
چقدر زیبا و جالب رقم زدید
بسیار زیبا

درود بر شما، بسیار زیبا

سلام
احساس زیبایتان را خواندم
در استخدام زیبای واژه ها

سلام
زیبا بود
یک عذر خواهی هم به همه ی عزیزان بدهکارم( چون سرم خیلی شلوغه و زیاد نطر نمیدهم) ....ببخشید

درود بر شما
زیبا بود

درود بر سیده ی بزرگوار مثل همیشه زیبا سروده اید

بانو بسیار عالی مثل همیشه موفق باشی

احسنت خواهر گرامی
اثری زیبا و آموزنده از استادی ارجمند
سپاس و آفرین...

زیر تیر بارانِ
نگاهت،
اعدام می شوم
به جُرم نجابت
سلام برهمکاربسیاربسیاربزرگوار
همکارعزیزاستادان حق دارند که شعرمارادوست ندارند من هم وقتی شعرها واحساساتی که درشعرهای شماهست رابخوانم اینطورفکرمی کنم
همیشه شادان باشیددرسایه لطف خدا
عالی وپرمحتوا

بسیار زیبا بود
لذت بردم

برقرار باشید سرکارخانم رحیم زاده عزیز

درود فراوان به سیده محترم سرکار خانم رحیمپور
بسیار زیبا دلنشین
آفرین به معلومات جنابعالی
در ارتباط با تیر ؛ پوکه ؛ فشنگ

سلام ودرودبرخواهرم
سروده ای زیبا
لطیفوپرازاحساس

درود سیده بانو
حظی بردم از شعرت خواهری
مهربان مانا باشی

درود بر بانو بسیار عالی موفف باشید

درودهامهربانوزیبابود...

بسیار دلنشین

زیبا سروده ای./

سلام استاد
خدارا شاکرم و خوشحالم که باز توفیق شد شعرتان را بخوانم و از معارف ادبی شما بهره مند گردم.
حس یک پنجره دارد شعرت
همه امید و نشاط
می رسد نغمه تو با فریاد
بر دل خسته و رنجورم باز
می رود از یادم همه خستگیم.
با نشاط باشید

آفرین
چه زیبا و بی نظیر سروده اید
کیفور شدم

درود برشما استادارجمند همواره شادوپیروزباشید

درود بر بانو آلاله
زیبا بود مثل همیشه

تصویری که از این قطعه شعر بدست می آید این شعر را در یادم تداعی نمود
وچه زیبا تصویری بانو.مضامین بکر
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین/ همه ی غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی.

تقدیم به بانو آلاله سرخ که در باغ پدری دامن دامن ازاین آلاله ها بود این شعر سعدی شیراز شیرین سخن که شیرینی کلامش همیشه زحمتش میداده که مگس مزاحمش میشده(که مگس زحمتم میدهد ازبس که سخن شیرین است/واما تقدیمی من به شعر شما/از سروده سعدی
هرتیر که درکیش است گر بردل ریش آید/ مانیز یکی باشیم ازجمله ی قربانها
کیش وقربان هردو یعنی تیردان.
میگوید ای معشوق هر تیری که در تیردان داری وان را به دل زخمی عاشقم بزنی ما نیز همانند تیردان پر از تیرهای اصابت شده ایم ویا ما نیز یکی از کشته های راه عشقیم .قربانی شده در راه تو