شیخ نمر

سرور گرانقدر جناب حکیم گرانقدر درود به شرافت قلمتان دست مریزاد

درود استادزیباکلامم
بسیارزیبا ومتعهدانه بود
احسنت

درود بزرگوار
بسیار زیبا و بجا
مرگ بر آل سعود

سلام بر استاد گرانمهر
قلم متعهدانه و هنر مند تان را می ستایم .
کرمی ست که دارد افعی میشود .آل سعود لعن الله

سلام استاد حکیم گرامی
درود بر شما
بسیار عالی و بجا سرودید
لعنت خدا بر آل صقوط کثیف

سلام
آهنگین بود و زیبا
یک عذر خواهی هم به همه ی عزیزان بدهکارم( چون سرم خیلی شلوغه و زیاد نطر نمیدهم) ....ببخشید

با سلام و عرض ادب و احترام بر برادر ادیب و گرانقدرم
و چقدر زیبا و دلنشین بود سروده تان
احسنت برشما
قلمتان همواره سبز و دلتان بهاری

دست مریزاد خون برشمشیر پیروز خواهد شد و مردانی که از هستی خود می گذرند هستی بخشند و خون این شهید بزرگوار دامن پلشت آل سعود را خواهد گرفت

جالب بود و خوش آهنگ و البته با افسوس ...

احسنت استاد گرامی
زیبا بود
و کوبنده...

درود بر استاد حکیم بزرگوار

عالی

جناب آقای حکیمِ عزیز، سلام علیکم.
.............................................................
اَلمُلکُ یَبقَی مَعَ الکُفر،وَلایَبقیَ مَعَ الّظُلم........
خسته نباشید بزرگوار..........

........................ ........................
درود استاد بزرگوارم
زیباااا و بجا سرودید
......................... .........................
محتسب در نيمة شب, مستي را ديد كه كنار ديوار افتاده است. پيش رفت و گفت: تو مستي, بگو چه خورده‌اي؟ چه گناه و جُرمِ بزرگي كرده‌اي! چه خورده‌اي؟
مست گفت: از چيزي كه در اين سبو بود خوردم.
محتسب: در سبو چه بود؟
مست: چيزي كه من خوردم.
محتسب: چه خورده‌اي؟
مست: چيزي كه در اين سبو بود.
اين پرسش و پاسخ مثل چرخ مي‌چرخيد و تكرار مي‌شد. محتسب گفت: «آه» كن تا دهانت را بو كنم. مست «هو» كرد. محتسب ناراحت شد و گفت: من مي‌گويم «آه» كن, تو «هو» مي‌كني؟ مست خنديد و گفت: «آه» نشانة غم است. امّا من شادم, غم ندارم, ميخوارانِ حقيقت از شادي «هو هو» مي‌زنند.
محتسب خشمگين شد, يقة مست را گرفت و گفت: تو جُرم كرده‌اي, بايد تو را به زندان ببرم. مست خنديد و گفت: من اگر مي‌توانستم برخيزم, به خانة خودم مي‌رفتم, چرا به زندان بيايم. من اگر عقل و هوش داشتم مثل مردان ديگر سركار و مغازه و دكان خود مي‌رفتم.
محتسب گفت: چيزي بده تا آزادت كنم. مست با خنده گفت: من برهنه‌ام , چيزي ندارم خود را زحمت مده...!

داستانهای مثنوی

درود برشما جناب حکیم
خیلی هم قشنگ
برقرار باشید


تو رفته ای و خودم دیده ام حقارتَمو
وپیشِ روت فرو خورده ام جسارتمو
به خونخواهیِ شیخ النمیرِ خاطره ات
تو خودسـرانه بسوزان دوتا سفـارتمو !

مهدی صادقی مود

درود برشما استادپاینده باشید

آفرین

درود بر شما
زیبا بود

سلام
بسیار زیبا وصف شهادت شیخ کرده بودید
لذت بردم
پیروز و بهروز باشید

درود بر شما