سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      الهي كه باران ببارد...

      شعری از

      مهدی حق طب

      از دفتر .... نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۰۵ شماره ثبت ۴۳۵۱۷
        بازدید : ۳۹۶   |    نظرات : ۱۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مهدی حق طب

      از اين سو ، به آن سو
      شب و روز زنبورك بينوايي است
                                           تبعيد صحرا
      كه هرچند، دستش ز گل بوته ها،
                                   خوشه ها،
                                  شهد در جان انگور دور است !
                                  وليكن صبور است...!
      مرا هم به يادت چنين حس و حالي است،
      كه هرچند
      در اين دردآباد رود از عطش
                        سنگ از مهرورزي بنالد!
      مرا اين چنين آرزويي است:
                         الهي كه باران ببارد...!
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۰۵
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۵۴
      درود گرامی
      بسیار زیبا و پر معنی
      موثر خندانک خندانک
      امیر جلالی( ا م دی )
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۵۰
      جناب حق طلب ، دوست و شاعر عزیز خیلی خوش حالم که باز شما و اثری از شما را دیدم. بسیار زیبا و خوش آهنگ و لطیف بود و لذت بردم از خواندنش. خیلی خوش فرم و جالب در کوچه های شعرتان ما را بردید و چرخاندید. زیبا بود و خیال انگیز نیز... درود بر شما خندانک
      صفیه پاپی
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۴۹
      ......................... خندانک خندانک خندانک ............................
      درود همشعر خوبم خندانک
      زیبا بود خندانک خندانک
      ......................... خندانک خندانک خندانک .............................
      روزی لئون تولستوی در خیابان در حال قدم زدن بود که ناآگاهانه به زنی تنه زد
      زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد!
      تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد
      و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم.
      زن که بسیار شرمگین شده بود عذر خواهی کردو گفت : چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
      تولستوی در جواب گفت :
      شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید !!!
      وحید کاظمی
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۲۲
      خندانک خندانک خندانک خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک
      مسعود احمدی
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۴۰
      چشم هایم را می بندم
      تا مخفی شوی
      می شمارم :
      یک
      دو
      سه
      .
      .
      .
      .


      یکی انگار
      در قلبم
      پنهان شده است !

      مسعود احمدی
      درودت باد
      جعفر جمشیدیان تهرانی
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۰۲
      خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0