سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        شکلات تسلی

        شعری از

        علی غلامی

        از دفتر غرور پاییز نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ۰۵:۲۵ شماره ثبت ۴۱۷۵۳
          بازدید : ۱۱۸۰   |    نظرات : ۱۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
        شکلات تسلی
         
        شاهراه ها پر از عصای معجزه بود
        در انتظار روزی روشن
        لاشه شب را ماه می کشد بر دوش 
        فانوس بان دریا زخمی چراغ شب را
         
        غریبگی نکن این بغض آشنا را
        نشسته ایم روی رختخواب با ماه
        شعر به سبک خود می نویسیم
        دستهای شعرمان سکوت را برگزیده اند
        در چیدن ستاره ها بند واژه ها
        شعر درد بشریت است .....
        نه یک بشر!
         
        چه فرقی می کند
        پشت چشم
        دره خاموش حرف را
        هوای سنگی ابری است
        بر سر ما.....
         
        من و شب ...
        هم کلام یک لهجه ایم
        به تفسیر درد عشق
        در رد پای عابری بی خبر
        عاشقانه جان می دهیم
        این احساس خوب غمگین را
        در تفسیر واژه ها
        از زبانی که هیچ نمی گوید....
        در کنار فنجان قهوه هایی
        شکلات برای تسلی
        دلخوش به تندیس اشک
        با سکوت مقدس....
        در کام حضرت زمستان
        مشت می کوبد بر باد
        باران اشک تمساح می ریزد 
         
        چه راحت پای کوچه راه می رود
        در گلیم خیابان
        نجوای سپید هر برگ
        چه قید عجیبی
        بر ردای جمله می کشاند
        حالتی اتفاقی
        بر روی تمام فعل ها
        تا افکار ما می کشد
        توصیف ها
        با چه بیان ساده ای می گوییم
        آری این چنین است....
        بازی پر یا پوچ روزگار
        جای سپید دفتر با جوهر سیاه 
         
        حالا تو بکش برایم...
        اگر توانستی...
        دایره ای به شکل بیضی نباشد!
         
        پ.ن:
        تنهاییم
        به ابعاد خود....
        دلتنگیم
        غریبانه های دل...
        چه صبورانه می نشیند...
        به انتظار.......
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        علی غلامی

        ،

        عباس زارع میرک آبادی

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )

        ،

        اکرم حاج ابراهیمی

        ،

        علی حاتمیان

        ،

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        ،

        ش سپیده ی صبح

        ،

        قانع دستجردی

        ،

        سيده فاطمه سيدپور )سپيده(

        ،

        رضا عزیزی (رهگذر)

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        مسعود احمدی

        ،

        رحیم نیکوفر (نیکنام)

        ،

        حسین راستگو

        ،

        پرستو پورقربان (آنه)

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        نیره ناصری

        ،

        مریم شجاعی(بشارت )

        ،

        فاطمه سادات بحرینی(بحرالغزل)

        ،

        محمد رضائی پور

        ،

        عنایت الله ایرانمنش

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)

        ،

        جواد صارمی سراب

        ،

        و بافرانی

        ،

        مسيحا(ناجي)

        ،

        غلامرضا مهدوی(مهدوي)

        ،

        فاطمه دشتی

        ،

        میثم دانایی

        ،

        زهرا ضیایی

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        عظیمی محزون

        ،

        مصطفی علیزاده

        ،

        محسن احمدیوسفی گیومردی

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        سید مصطفی رادحسینی

        ،

        فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        میثم سهرابی(فریاد)

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        روح اله عسگری

        ،

        سید یاسر رضوی

        ،

        میلاد منصف

        ،

        بانو ( پرنیان )

        ،

        لیلا ابراهیمی

        ،

        زهرا پارسا

        ،

        سجاد ربانی

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        یا وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ااا درد دارد که می بینم ااا دیگران یاد عشق هایشان می افتند ااا ولی تو هنوز در عالم بی خیالی طی می کنی
        ساسان نجفی(سراب)

        یاد شهدای خدمت خصوصا سید مظلومان گرامی باد اا هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان اا ای دل غمگین و ای لب های خندان هارداسان اا در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این اا در کدامین روستا در زیر باران هارداسان اا خاطرت می آید آن شب را که در مه گم شدی اا تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان اا زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست اا با عبای خاکیت استان به استان هارداسان اا آن یتیم آن دخترک آن کارگر آن پیرمرد اا از چه دنبال تو می گردد کماکان هارداسان اا آهنگ هارداسان با صدای مهدی رسولی
        سیده نسترن طالب زاده

        ن کمر بستند بهر کین شهان ترکان پیکاری اااهمه یکدل به خونخواری اااا همه تاجی ز جراری
        شاهزاده خانوم

        ن دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
        سیده نسترن طالب زاده

        ش دل بردی از من به یغما اااا ای تُرک غارتگر من

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1