سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 14 بهمن 1403
    4 شعبان 1446
    • ولادت حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام، 26 هـ ق، روز جانباز
    Sunday 2 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر آشنایی تازه، اندوهی تازه است... مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان. هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است . نادر ابراهیمی

      يکشنبه ۱۴ بهمن

      حسرت باران

      شعری از

      عیسی نصراللهی( تیرداد)

      از دفتر غم نامه نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ ۱۰:۰۱ شماره ثبت ۴۱۴۸۹
        بازدید : ۴۱۴   |    نظرات : ۱۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر عیسی نصراللهی( تیرداد)

      بهار
      آزادی
      نمیخواهد....
      تو
      خود
      یک ساقه ی گندم بدست آور...
      بهار
      بستر
      نمیخواهد...
      تو
      خود
      منزلگهی از جنس آسایش پذیرا شو
      بهار
      هم
      عاشق
      میشود گاهی...
      تو
      خود
      معشوقه ی خود باش
      و
      پی در پی
      رخ زرد غمین خویش
      را
      به خود برگیر
      و
      یک شرحه، بهاری شو....
      تو ای
      انسان
      تو
      ای
      خوابیده در تنهایی و عزلت
      تو
      ای
      '' سردرگم این کوچه ی کوچک ''
      بهاری شو /
      بهاری در گوشه ی یک خلوت از بازیچه ی دیروز..
      گوش کن....
      کوچ پرستو نیز نزدیک است...
      محبت
      وارونه ی چتر خیال ابر باران است
      محبت
      زاده ی گرمای دست فصل باران است
      نگاه کن بوته ی بادام...
      شکوفه داده است /
      زیباست؟
      نم باران به خود دیدست...
      آن
      زیباست؟
      بیا
      در
      زیر
      این
      باران.....
      دمی افسانه ی فصل بهاران شو/
      صدای سار روی عمق آن دیوار خواهی شد؟
      پری بنهفته بر آن شاخه ی قیدار خواهی شد؟
      بیا
      در زیر این باران بهاری شو
      تو
      ای
      پایان این دیدار....
      تو
      ای
      انسان...
      '' دد دردآور دیو پلشت شبرو زخمی''
      بیاور
      بوسه ی
      باران...
      بیاور
      باور
      باران /

      عیسی نصراللهی/ 94/7/25
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      4