جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر عیسی نصراللهی( تیرداد)
آخرین اشعار ناب عیسی نصراللهی( تیرداد)
|
بهار
آزادی
نمیخواهد....
تو
خود
یک ساقه ی گندم بدست آور...
بهار
بستر
نمیخواهد...
تو
خود
منزلگهی از جنس آسایش پذیرا شو
بهار
هم
عاشق
میشود گاهی...
تو
خود
معشوقه ی خود باش
و
پی در پی
رخ زرد غمین خویش
را
به خود برگیر
و
یک شرحه، بهاری شو....
تو ای
انسان
تو
ای
خوابیده در تنهایی و عزلت
تو
ای
'' سردرگم این کوچه ی کوچک ''
بهاری شو /
بهاری در گوشه ی یک خلوت از بازیچه ی دیروز..
گوش کن....
کوچ پرستو نیز نزدیک است...
محبت
وارونه ی چتر خیال ابر باران است
محبت
زاده ی گرمای دست فصل باران است
نگاه کن بوته ی بادام...
شکوفه داده است /
زیباست؟
نم باران به خود دیدست...
آن
زیباست؟
بیا
در
زیر
این
باران.....
دمی افسانه ی فصل بهاران شو/
صدای سار روی عمق آن دیوار خواهی شد؟
پری بنهفته بر آن شاخه ی قیدار خواهی شد؟
بیا
در زیر این باران بهاری شو
تو
ای
پایان این دیدار....
تو
ای
انسان...
'' دد دردآور دیو پلشت شبرو زخمی''
بیاور
بوسه ی
باران...
بیاور
باور
باران /
عیسی نصراللهی/ 94/7/25
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.