سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 28 فروردين 1404
    19 شوال 1446
      Thursday 17 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        پنجشنبه ۲۸ فروردين

        حسرت باران

        شعری از

        عیسی نصراللهی( تیرداد)

        از دفتر غم نامه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ ۱۰:۰۱ شماره ثبت ۴۱۴۸۹
          بازدید : ۴۲۰   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عیسی نصراللهی( تیرداد)

        بهار
        آزادی
        نمیخواهد....
        تو
        خود
        یک ساقه ی گندم بدست آور...
        بهار
        بستر
        نمیخواهد...
        تو
        خود
        منزلگهی از جنس آسایش پذیرا شو
        بهار
        هم
        عاشق
        میشود گاهی...
        تو
        خود
        معشوقه ی خود باش
        و
        پی در پی
        رخ زرد غمین خویش
        را
        به خود برگیر
        و
        یک شرحه، بهاری شو....
        تو ای
        انسان
        تو
        ای
        خوابیده در تنهایی و عزلت
        تو
        ای
        '' سردرگم این کوچه ی کوچک ''
        بهاری شو /
        بهاری در گوشه ی یک خلوت از بازیچه ی دیروز..
        گوش کن....
        کوچ پرستو نیز نزدیک است...
        محبت
        وارونه ی چتر خیال ابر باران است
        محبت
        زاده ی گرمای دست فصل باران است
        نگاه کن بوته ی بادام...
        شکوفه داده است /
        زیباست؟
        نم باران به خود دیدست...
        آن
        زیباست؟
        بیا
        در
        زیر
        این
        باران.....
        دمی افسانه ی فصل بهاران شو/
        صدای سار روی عمق آن دیوار خواهی شد؟
        پری بنهفته بر آن شاخه ی قیدار خواهی شد؟
        بیا
        در زیر این باران بهاری شو
        تو
        ای
        پایان این دیدار....
        تو
        ای
        انسان...
        '' دد دردآور دیو پلشت شبرو زخمی''
        بیاور
        بوسه ی
        باران...
        بیاور
        باور
        باران /

        عیسی نصراللهی/ 94/7/25
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1