باید خودمونو گم کنیم
جدا از این مردم کنیم
گشنه بشیم
تشنه بشیم
مرغ پربسته بشیم
محتاج یه لقمه نون شب بشیم
اسیر کابوس و دچار تب بشیم
زجه کنیم و زمین گیر بشیم
بگی نگی با باد هوا سیر بشیم
مسافر روبه غروب و سرگردون بشیم
چشما کبود، دستا شکسته و بی دندون بشیم
رو شیشه های زندونا عکس کبوتر بکشیم
رو دیواراش دخترای سرباز با چشمای تر بکشیم
یه مدرسه پر از رهایی بکشیم
عشق و امید، خالی از جدایی بکشیم
یه نقاشی از خورشید بی حجاب بکشیم
زیرشم یه مادر، چشم انتظار تو سراب بکشیم
رو کاغذ سیاه عکس یه کلاغ بکشیم
واسه اینکه غمگین نشه کلاغ و توی باغ بکشیم
باغ و تو بهشت دورشو چراغون بکشیم
آدماشم روشن ولی داغون بکشیم
هیچ کی نفهمید چرا نقاشیمونو زشت میکشیم
آدم بدارو توی بهشت میکشیم
واسه اینکه آدم بدا خیلی خوبن
از صبح تاشب به فکر یه لقمه نون
گرسنه موندن
تشنه موندن
مرغ پربسته موندن
ولی نقاشیشونو به شیطون نفروخدن
شیطونه کاغذاشونو سیاه کرد
حرف دلشونو کوتاه کرد
خلاصه اونا جدا از مردم شدن
ماه تو آسمون ، خوشه گندم شدن
با تشکر از بانو "مستانه شعبانی" برای دکلمه زیبایشان فایل صوتی این شعر رو می تونید دانلود کنید .