مقام شب
هر چه میخواهی تو از آن یار بی همتا بخواه
باصداقت حاجتت را از همان یکتا بخواه
صبر کن تامیتوانی باش صابر پیش او
دوستارت میشود از یار هم زیبا بخواه
دوست دارد چشم خودرا پیش او هم باز کنی
چشم خودرا باز کن هم چشم بینارا بخواه
درب خودراباز کرده در تمام روز و شب
پس تو هم وقت ملاقاتش بیا شبها بخواه
مزد کاری را به شبها هم مضاعف میدهند
از برای مزد بالا تر تو هم شبها بخواه
پیش نا اهلان مکن هرگز تو خودرا بی بها
قیمتت بالا بود قیمت تو از بالا بخواه
ارزشت بسیار میباشد نمیدانی مگر
گوهرت را قیمتش از زرگر دانا بخواه
گر تو میخواهی بنوشی آن شراب ناب را
باز هم در نیم شب با بهترین مینا بخواه
گر تو مشتاقی بگیری دلبری را در بغل
بهترین دلبر تو هم از دلبری زیبا بخواه
هر متاعی را که میخواهی خریداری کنی
بهترینش را تو هم از صاحب کالا بخواه
چون منم گمنام شکرم هست از درگاه او
عقل میگوید تو هم هر چیزرا شبها بخواه
چهار شنبه پانزدهم مهر نود چهار