يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
تن بی دارچه بی عاراست
دل بی عشق ونافرجام که بی یاراست
تن بردارعزیزانم که بیداراست
سربیدارسرش برداروسرداراست
دل بی یارونافرجام چومرداراست
(خانه قدیمی)
خانه ای دارم کاه گلی وقدیمی
پاک وساده وصمیمی
دوگلدان گلی دارم خداراشکرازین نعمت
اگرچه من فقیرومسکینم
ندارم هیچ زر وسیمی
زبهرمال دنیاهم ندارم دردوآلام والیمی
مهی دارم که ماهستان خانه س
مرارت هاکشداوازبرایم
شبی که ماه من برمن نتابد
پس ازآن برکه من شعری سرایم
(پیرانه شب)
امشب چه شبی است پیرانه شبی
که چنین سوزه وسرده
باران وبرف هریک به رهی
ازتیغ جفایارم به سفر رفته
رنجوری ودردمن درکلبه ی محزونم
همخوانه وهمدرده
سوزیست گران امشب
گویی که وقت تنگه
ریحانه ی یک مرگه
باسختی وبادردی خیزم کنارقاب
بینم به دلتنگی
سیمای جغدی که بدیمن وشبگرده
مرگم عیان گشته باغم خزان گشته
درودبی کران برشمابزرگواران دوستان وادیبان شعرناب خواستم بگویم اگرسروده هایم اندیشه ام درحد ی نیست که منتشرشود استدعامندم صریحا نقدبفرمایید این راازاین جهت گفتم که بازدیدکننده هایم نسبت به قبل کمی تقلیل نموده انتظارمن وهرکسی اینست که هرچه قدرجلوتربرویم بایستی کارهاریشه دارترواستقبال کننده هم بیشترباشد درضمن نظر مدیریت سایت رانیز خواهانم باتقدیم احترام بهاءالدین داودپور (بامداد)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.