يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
|
دلم گرفت از همه از خلوت همهمه از این دنیای بی رحم آدمکای بی غم از لحظه های ماتم فضای مات و درهم از این دقایق شوم ثانیه های مسموم از بغض سرد صدا روزگار بی وفا
خسته ام از زندگی از شب و دلمردگی روزهای بی خبری پوچی و بی ثمری از این همه سیاهی تاریکی و تباهی از وعده های خالی رویاهای خیالی از این همه فاصله چشمهای پر گلایه از غربت زمونه دلتنگیه شبونه نگاه سرد خونه اشکای روی گونه
از ابتدای خلقت دلم نشست توُ خلوت غمگین از این عدالت پژمرده شد توُ غربت وصله ای بوده ناجور خسته و سرد و بی نور از لحظۀ تولد تنهایی همدمش بود هیچکسی یارش نشد هیچکی پناهش نشد غم بود تنها پناهش تنهایی تکیه گاهش
خیر از دنیا ندیده دل از همه بریده تولدی دوباره به دنیای گهواره رهایی از این قفس به سر رسیده نفس شوق دیار باقی از این دنیای فانی به آرزوی دیدار پرواز بسوی دلدار دل می کنه از دنیا می بره سمت ابرا می سپره به آسمون میره توُ خلوتشون
S_H.H دوشنبه 18 مرداد 1389 ه.ش ساعت 5:47 بعدازظهر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.