يکشنبه ۲ دی
۲۶ مرداد!!! شعری از حامد خنجری عیدنک
از دفتر هذیان نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۰:۱۱ شماره ثبت ۴۱۰۰۰
بازدید : ۴۱۳ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر حامد خنجری عیدنک
آخرین اشعار ناب حامد خنجری عیدنک
|
تزریقِ سمی در رگی بی روح و مُرده
تبدیل یک عقده به شعرِ چرت و مفتم
در یک سیاهی غوطه ور می رفتم و باز
خوش بودم از تاریکی از اندوه گفتم
مبهوت و مجبور از کمرگاهِ دلِ کوه
مثلِ درخت از برگهای زرد لبریز
مثلِ خودآزاری که بر خود میزند زخم
روز و شبم با بخیه هایِ خود گلاویز
بی رحمی اش پنجه به پنجه بر گلویم
جان کندنی در هر تلاش و هر تقلا
من در پی" خوشحالیِ یک لحظه" بودم
هی باد می آمد به هم می کوفت در را
بر شاخه هایِ خشک تقدیر و سرشتم
آواز می خوانَد کلاغی نفرت انگیز
با چشمِ مرموز، قااار قااارِ دل خراشش!!!
یادآورِ دلگیریِ بارانِ پائیز
یک بار عاشق بودم و... صدبار مُردم
عشق و جنون بر روح و قلبم شعله افروخت
من گُر گرفتم در جهان بی کسی و ....
از شعله هایِ آتشم خورشید میسوخت
دستی به طعنه میزند بر شانه ی من :
< وابسته دنیایِ همه در نبض نبضم >
شادی و شادم... شادیایِ کودکانه
تلقینِ یک نوستالژیکِ کهنه به مغزم
بیست و ششِ مرداد، مادرزاد مُردم
سنگی مسیرِ جوبِ خوشبختیِ من بَست
هی راه می رفتم مسیرِ برزخی را
برگشتم و... رفتم... دویدم تا به بن بست
هی زندگی می زد به چارچوبِ تنِ من
بازی به بازی پشتِ هم آوانس دادم
داور خرید و هی تمارض هی پنالتی
من دل به امید و قضا و شانس دادم
مرداد 93
حــــــامد خـنجـــــــــری عــیدنک
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.