يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر حامد خنجری عیدنک
آخرین اشعار ناب حامد خنجری عیدنک
|
کاش دوباره برمیگشتن، لحظه هایِ بی دوباره
باورش سختـه که دستام ، واسه دستات بیقراره
لحظه هام با تو قشنگ بود، لحظه هام با تو قشنگن
قفــسِ تنهائیـامونن دارن باهات مـی جنگن
منو دل یه عمری تنها، تویِ این قفس نشستیم
هر دوتامون پُره غصه ، پایِ همـدیگه شکستیم
تا رسیدی مثِ خورشید ، تاریکیــهامو شکوندی
دستایِ سرد و یخیمو، به دسات بردی رسوندی
باتو هر خوبي رو دیدم، به خودِ خدا رسیدم
واسۀء داشتن چشمــات ، از همه دنیا بریدم
ارزشِ همه چی رو داشت، چون نگات واسم قشنگ بود
یه جور یه تفاوتـــی داشت، ساده و پاک و یه رنگ بود
خوش دارم تا دنیا دنیاس، بمونی تو سرنوشتم
چون شروعِ عاشقیـــمو ، با چشایِ تو نوشتم
#حامدخنجری_عیدنک
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودددددددددددد
ترانه ی زیبایی بود
آفرین