سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        غرق مارون

        شعری از

        حامد خنجری عیدنک

        از دفتر هذیان نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۸ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۵۲ شماره ثبت ۴۳۷۱۱
          بازدید : ۶۴۰   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حامد خنجری عیدنک

        ای چشمهایت جوهرِ شعرِ پر از مدح!
        اسطورهء فاتح شده بر کلِ ابیات!
        زانو زده بر کاغذ از شرمندگی ها
        ده صد هزاران بیت در اوصافِ چشمات

        چهره بچرخان، شمس می بارد از آن رو!!
        "تبریز"ها تا "قونیه" اشغالِ عشقت
        صدشهر با صدلشکرِ بیرحمِ جنگی
        تاانتهای جان،همه درگیرِ چشمت

        با برقِ آن چشمانِ نرگس زادِ شیراز
        زل زل بزن "خیام" را زیر و زبر کن
        سونامیِ موهایِ آشفته به هر سو
        آن روسری را قبلِ ویرانی به سر کن!!

        آنْقَدْر جنگیدی،سپر انداخت "کِلیو"
        آنْقَدْر رقصیدی "إراتو" عاشقت شد!!
        آنْقَدْر نازیدی به آن گلبرگِ گونه
        تا از حسادت "مریم"ی می سوخت در خود

        قلبی به پهنایِ دو اقیانوس داری
        رو کم بکن با هر طپش،اشعارِ "سعدی"!!
        "مهراوه"ی آدم ربا! بحران امروز!!!
        هی می کَشی، هی می کُشی،هی قتلِ بعدی!!

        ده ها معما بین هر بندِ سرانگشت
        چین و چروک انداختی پیشانیِ شهر!!
        حتی خدایی که تورا اینگونه آورد
        حیران شده از اینهمه حیرانیِ شهر!!

        باید که سر بالا کنم، داد و هواری....
        شاید ببینی زیرِ پا، ای قامتِ تاک!
        ای انتهای هر چه تلویح است و تلمیح!!
        اسلوب هایِ شعرِ "فاضل" ای غزلناک!

        بر قلبِ این نامردمانِ چشمْ ناپاک
        داغی بزن مثل دلِ غمدارِ "وحشی"
        این تیغ،این هم گردنِ نازکتر از مو!!
        شریان بزن،من عاشقم... باشی.. نباشی..

        من خوانده بودم انتهایِ داستان را !!!
        دل داده ام به امتدادِ خیسِ "کارون"!!
        من اشک می ریزم،به کاغذ شعر بارید!!
        می ترسم آخر غرقِ در طغیانِ "مارون"
        #حامدخنجری_عیدنک
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۰۹
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۵۲
        خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۱۱
        بسیار زیبا بود از آن جهت که گردشی سیصد و شصت درجه در فضای ادبیات این سرزمین داشت. اندیشه شما قلم راخیلی ماهرانه به فرمان گرفته بود و سطرها مهندسی شده و با چینشی خوب در یک مجموعه قرار گرفته بودند . از نظر بنده حقیر از لحاظ وزن معنایی واژه ها کمی دقت بیشتری نیاز است و لطف بیشتر... اما در کل باید آفرین و درود فرستاد بر شما و اثر زیبایتان ... بهره بردم و آموختم نیز... درود بر شما خندانک
        فرهاد مهرابی
        يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۲۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام دوست گرامی
        درود بر شما
        بسیار عالی سرودید
        چهار پاره پربار

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۲۹
        درود برشما خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        آفرین
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7