يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر حامد خنجری عیدنک
آخرین اشعار ناب حامد خنجری عیدنک
|
ای چشمهایت جوهرِ شعرِ پر از مدح!
اسطورهء فاتح شده بر کلِ ابیات!
زانو زده بر کاغذ از شرمندگی ها
ده صد هزاران بیت در اوصافِ چشمات
چهره بچرخان، شمس می بارد از آن رو!!
"تبریز"ها تا "قونیه" اشغالِ عشقت
صدشهر با صدلشکرِ بیرحمِ جنگی
تاانتهای جان،همه درگیرِ چشمت
با برقِ آن چشمانِ نرگس زادِ شیراز
زل زل بزن "خیام" را زیر و زبر کن
سونامیِ موهایِ آشفته به هر سو
آن روسری را قبلِ ویرانی به سر کن!!
آنْقَدْر جنگیدی،سپر انداخت "کِلیو"
آنْقَدْر رقصیدی "إراتو" عاشقت شد!!
آنْقَدْر نازیدی به آن گلبرگِ گونه
تا از حسادت "مریم"ی می سوخت در خود
قلبی به پهنایِ دو اقیانوس داری
رو کم بکن با هر طپش،اشعارِ "سعدی"!!
"مهراوه"ی آدم ربا! بحران امروز!!!
هی می کَشی، هی می کُشی،هی قتلِ بعدی!!
ده ها معما بین هر بندِ سرانگشت
چین و چروک انداختی پیشانیِ شهر!!
حتی خدایی که تورا اینگونه آورد
حیران شده از اینهمه حیرانیِ شهر!!
باید که سر بالا کنم، داد و هواری....
شاید ببینی زیرِ پا، ای قامتِ تاک!
ای انتهای هر چه تلویح است و تلمیح!!
اسلوب هایِ شعرِ "فاضل" ای غزلناک!
بر قلبِ این نامردمانِ چشمْ ناپاک
داغی بزن مثل دلِ غمدارِ "وحشی"
این تیغ،این هم گردنِ نازکتر از مو!!
شریان بزن،من عاشقم... باشی.. نباشی..
من خوانده بودم انتهایِ داستان را !!!
دل داده ام به امتدادِ خیسِ "کارون"!!
من اشک می ریزم،به کاغذ شعر بارید!!
می ترسم آخر غرقِ در طغیانِ "مارون"
#حامدخنجری_عیدنک
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.