شه لافتاالا علی
که به اذن حق شده ای ولی
به نبی وصی
یل هاشمی
که توزاده ی ابیطالبی
توجمال حق تویدالهی
که به عالم آفتاب عدالتی
توامیرورهبری توزعیم ومهتری
غم عشق مراتوبه لحظه ای بری
توعلی مرتضی توعزیزمصطفی توعلی عالی وتوامیرمومنی
به احددلاوری یل قلعه گشای خیبری
توبتول نبی راامام ووهمسری
حسنین راپدرتوامام امتی
توچه بااصالتی توچه بانجابتی
توبه محراب عشق طالب شهادتی
توعلی حیدری توعلی صفدری
(باغ خزان)
دراین باغ خزان زده ی بی برگ
دراین تن مجروح وخون زده ازرگ
دراین زمانه ی ناشادکه هست آخرش مرگ
سزاست آیادلی زیرباران وتگرگ
ویاچندغنی پست وحقیرنشیننددرباغ وارگ
(زمانه)
دراین زمانه ی بدنام
چه بسیارکمندمشتریان خوش نام
خروس نخوانده بربام
زبهرمردمان خیره سروخام
(باران)
وقت باران است
خانه هامزرع وکوه ودر ودشت
جاده هاخیس ونمناک باران است
قطره هاچون دردرهوی نمایان است
لحظه هاطرب انگیز
سبزه هادرزیرباران موج افشان .رقص انگیز
زیراین باران کلبه ای هم ازآن مانداران است
باتقدیم بهترین درودهاوسلامهابه محضرشماگرامیان بهاءالدین داودپور