سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تو می آیی ...

        شعری از

        مسعود جعفرزاده

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۰ ۰۲:۲۰ شماره ثبت ۴۰۵۲
          بازدید : ۸۲۵   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مسعود جعفرزاده
        آخرین اشعار ناب مسعود جعفرزاده

        جمعه ای آمد و باز،

        در دلم غوغائیست،

        باز انتظارُ، اشک چشمان ترم غرق تمنائیست.
         

        باز نگاهم دل پر مهر تو را می خواند،

        و دل غمناک و ترم می داند،
         

        که تو می آیی ... !! 

        و رهانیم ز کابوس دلم،

        ناجی غمکده تنهایی

        و ندای دل من می گوید:


        یک نفر هستکه در آواز بهار،

        رخت امید به تن دارد،

        یک نفر هست که مژگان طبیعت را،

        سرمه ای از گل خوشرنگ شقایق کارد.

        گر رخت عزا بر تن دنیا دیدی،

        یک نفر هست که پرچین نگاهش،

        گِله از دار جهان برچیند.

        یک نفر هست که در آغوش بگیرد گرم،

        همه دل های حزین.

        نفری هست نوازد، نغمه ی شادی به یقین.

        تو اگر غمگینی،

        گر جهان عطشان عدالت خواهیست، 

        گر یتیمان بی قرارند به دامانش، 

        بیرق نومیدی و غم را به در آرید، 

        چو کسی هست بر آرد، پرچم مهر به آغوش جهان.

                  می دانم، 

        آدینه شبی، می تراود عطر گل یاسی ز اذان.

        یک نفر هست، نوازشگر اشک بی قرارت،

        یک نفر هست بکارد گل نرگس، به خزان بی بهارت.
         

        تو که غرق غم و تاریکی شبهایی،

        یک نفر از دل خورشید برون خواهد جُست،

        که نجاتت دهد ار تنهایی. 

        باز نگاهم دل پر مهر تو را می خواند

        پلک دلم باز پرید 

        پس دلم می داند، 

             که تو می آیی ... !!

                      که تو می آیی ... !!

                                 

        http://ayehayeparishani.mihanblog.com 

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4