يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر حامد خنجری عیدنک
آخرین اشعار ناب حامد خنجری عیدنک
|
دارم می میرم از بس گریه کردم
غمِ دل رو بگم ؟ یا روحِ سردم ؟
چه فرقی داره گفتن یا نگفتن ؟
نمیدونی که من توُو اوجِ دردم
بذار هرکس بگه : عاشق نبودم
خودِ تو چی میگی، دورت بگردم ؟
شاید هیشکی ندونه تهِ بن بست ،
رسید سر به فلک ، فریادِ دردم
همه گفتن چرا بی تابه قلبم ؟
همه گفتن چرا من دردمندم ؟
همه گفتن چرا اُمّید از او رفت ؟
همه خواستن بدونن من چه کردم ؟
چرا یکهو چشام رو به زمین شد ؟
همه، شک داشته بودن من یه مَردم
واسه چی تُوو شبایِ بیکسی هام ،
نمیگیره چرا این آهِ سردم ؟
خدایا از تو میپرسم ، خدایا !
مگه با قلبِ سنگـِش من چـه کردم ؟
که بی عشقم شبا بی غم نخوابم،
روزا توُو کوچه ها با غم بگردم ؟
دلم میسوزه ، هیشکی رو ندارم
دلم میسوزه از رخسارِ زردم
تو دس تُو دستِ معشوقت به گرمی ،
منو خونِ جگر ، دستایِ سَردم
حامد خنجری عیدنک
دی ماه ۹۱
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.