دوشنبه ۳ دی
امروز می خواهم تو را شعری از مرتضی درویشی ( اشکان)
از دفتر از تنهایی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۴ ۲۲:۳۳ شماره ثبت ۴۰۳۲۶
بازدید : ۴۰۲ | نظرات : ۲۱
|
دفاتر شعر مرتضی درویشی ( اشکان)
آخرین اشعار ناب مرتضی درویشی ( اشکان)
|
من را تو می خواهی ولیکن مستمر ! نه
من را به مهرت کرده ای یا مفتخر ؟ نه
دردیست با ما ، رخنه گر ، مسری ، خطرناک
باید مفصل گفت دیگر مختصر ، نه
وقتی که خنجر می زنی از پشت سر تو
دیگر به کارم هیچ می آید سپر ؟! نه
از کار افتادم شبیه پیرمردی
محتاج لبخندیست تنها بیشتر ، نه
یا پادشاهی سرنگون گشته که هر دم
چشمی به مردن دارد و چشمی به در ! نه
با چشم دل تنها تماشایی ست حالم
باشد به دیدارم بیا با چشم سر ؟! نه
من آن درختم او که وقتی مرد بی شک
هیزم برایت می شود اما تبر ؟! نه
آشفته بازاری موهایت چه زیباست
آشفته می آید به تو آشفته تر نه
ای عشق سوزاننده ی ایل و تبارم
دیگر نژادم کرده ای .. بی دردسر نه؟!
دنیا دو روزی بود دیروزش گذشته
امروز می خواهم تو را فردا دگر ، نه
مرتضی (اشکان) درویشی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.