سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        واژه های میخی

        شعری از

        علی غلامی

        از دفتر غرور پاییز نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۴ ۱۰:۳۰ شماره ثبت ۴۰۲۵۹
          بازدید : ۵۶۴   |    نظرات : ۴۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        واژه های میخی
         
        واژه های میخی پیشانی ام
        این کتیبه عمر بر بالای صورتم
        بر این کوه غم مثل بیستون
        بد خط اما به خط فرهاد دلم
        اشک را کنده است از چشم من
        جای سنگ دلم
        آب را انگار فرهاد دیگر در آورده است از دل کوه
        از چشمه دلم این اشک جاری بر سنگ های دلم
        معنای واژه هایم را این اشک ها شسته اند
        در ورق های هر روز دلم
        هر چه ورق زدم پیدا نکردم برگه ام را
        اما خوب یادم هست آن را ....
        بالای طاقچه دلم جا گذاشته ام
        دل دل نکن بین برگه ها
        باز کن پنجره ات را بر طاقچه دلم
        نه دل را تقوای حرمت به دل
        نه جان را حرمت تقوای به جان
        چه کنم اما......
        به جان گریزی نیست در دل گریختنم به جان
        شاید همین است که همیشه
        به دوستی می شکنم حرمت دل
        برای حرمت دوستی به دل
        شاید کلاه وقارم کج است
        که باد می برد کج کلاه وقارم به حرمت دل
        دوست می دارم دوستان را
        دوستان را می دارم دوست
        شاید وقتها کمتر شده است و سبک
        در رمیدن های هر ثانیه بر دلم
        دور کردن کار ما نیست حتی به فتحه در دلم
        گرچه گاه یاران نامهربان به غصه فتح می کنند بر بام دلم
        اما باز هم نمی نویسم کسره ای زیر حرف دلم
        تا هیچگاه نشکند دلم.....در کسر کردن های یاران از دلم
        تا بمانند چون فتحه بالاتر از هر حرف باز هم بر دلم
        در قدم های آسان دل......
        سوی حیاط خلوت دل.......
        چه سخت است قدم زدن.......
        برای کوبیدن میخ تنهایی.....
        در سرزمین تنهایی دلم.....
         
        پ.ن:
        دوست تان دارم یاران......
        چه کنم ندارم مرهمی دیگر برای دل
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        یا وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ااا درد دارد که می بینم ااا دیگران یاد عشق هایشان می افتند ااا ولی تو هنوز در عالم بی خیالی طی می کنی
        ساسان نجفی(سراب)

        یاد شهدای خدمت خصوصا سید مظلومان گرامی باد اا هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان اا ای دل غمگین و ای لب های خندان هارداسان اا در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این اا در کدامین روستا در زیر باران هارداسان اا خاطرت می آید آن شب را که در مه گم شدی اا تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان اا زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست اا با عبای خاکیت استان به استان هارداسان اا آن یتیم آن دخترک آن کارگر آن پیرمرد اا از چه دنبال تو می گردد کماکان هارداسان اا آهنگ هارداسان با صدای مهدی رسولی
        سیده نسترن طالب زاده

        ن کمر بستند بهر کین شهان ترکان پیکاری اااهمه یکدل به خونخواری اااا همه تاجی ز جراری
        شاهزاده خانوم

        ن دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
        سیده نسترن طالب زاده

        ش دل بردی از من به یغما اااا ای تُرک غارتگر من

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1