پنجشنبه ۲۴ آبان
به دردت می خورد شعری از روحیا لرستانی
از دفتر شیدایی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۴ ۱۵:۵۲ شماره ثبت ۳۹۹۵۵
بازدید : ۶۹۴ | نظرات : ۲۱
|
آخرین اشعار ناب روحیا لرستانی
|
گرچه چتری روز بارانی به دردت می خورد
شانه ای وقتی که گریانی به دردت می خورد
طبق فتواهای مردم لحظه ی بی تکیه گاه
تیرهای برق سیمانی به دردت می خورد
تکیه بر منبر بزن امشب به جای شانه ام
چون در اثبات مسلمانی به دردت می خورد
فرق ما با زاهدان پیدا و پنهان کاری است
شانه ام در جای پنهانی به دردت می خورد
تکیه گاه عشق را بگذار هنگامی که تو
روی پاهایت نمی مانی به دردت می خورد
عقل آدم ها به چشم و داغ دین را تازه کن
داغ مهر روی پیشانی به دردت می خورد
اعتبار پسته ی بی مغز با در بستن است
چادری وقتی خیابانی به دردت می خورد
عشق" را از "دین " جدا کردند بعضی ها ولی
"آب " هم اندازه ی "نانی " به دردت می خورد
هر کسی اندازه ی فهمش برنجد از غمم
این که دردم را نمی دانی .....به دردت می خورد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.