سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        قیمت لبخندی کوچک -- سودای گل

        شعری از

        علی غلامی

        از دفتر غرور پاییز نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۵۷ شماره ثبت ۳۹۸۸۵
          بازدید : ۱۳۷۳   |    نظرات : ۱۰۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        قیمت لبخندی کوچک خندانک
         
        سخن صیقل می دهد 
         
        هر گوشه از ذهنم را 
         
        چه کنم اما ....
         
        تف می کند روح آن را...
         
        با آینه دل...
         
        جای تاس هایش هم...
         
        می اندازد قند را هر بار...
         
        تا بکارد برای لب های شیرین تو...
         
        یک لبخند شیرین تر از قند شاید......
         
        حتی اگر قمار زندگیش را ببازد....
         
        با قیمت لبخندی کوچک ........
         
        برای شکفتن هر لب......خندانک
         
         
        (فول بداهه بود.....)
         
         
         
        سودای گل خندانک
         
         
        بدست باد می آید رایحه ای
         
        دل به وصل بوی گل
         
        جان می دهد هر دم جای دل به گل
         
        با سرکشیدن پیاله هایی از شراب ناب صبحگاهی 
         
        سودای گل.....خیال شیرین گل های آرزو .....
         
        سر اندازد در خیالش....
         
        دل می نشیند به خیال آشنایی
         
        شاید بگیرد کام را اما...
         
        هر چه بدست باد آید می رود به دست باد....
         
        با شب های شراب و یاد یار و سوغات تنهایی 
         
        بدست باد می آید به یاد گاهگاهی
         
        دل در یاد با باد می رود از یاد.....
         
        "شب شراب نیارزد به بامداد خمار"
         
         
        (بداهه معمولی)
         
         
        پ . ن : 
         
        در عـیـش نـقد کوش که چون آبخور نماند
         آدم بــهــشــت روضــه دارالــســلــام را
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        یا وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ااا درد دارد که می بینم ااا دیگران یاد عشق هایشان می افتند ااا ولی تو هنوز در عالم بی خیالی طی می کنی
        ساسان نجفی(سراب)

        یاد شهدای خدمت خصوصا سید مظلومان گرامی باد اا هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان اا ای دل غمگین و ای لب های خندان هارداسان اا در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این اا در کدامین روستا در زیر باران هارداسان اا خاطرت می آید آن شب را که در مه گم شدی اا تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان اا زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست اا با عبای خاکیت استان به استان هارداسان اا آن یتیم آن دخترک آن کارگر آن پیرمرد اا از چه دنبال تو می گردد کماکان هارداسان اا آهنگ هارداسان با صدای مهدی رسولی
        سیده نسترن طالب زاده

        ن کمر بستند بهر کین شهان ترکان پیکاری اااهمه یکدل به خونخواری اااا همه تاجی ز جراری
        شاهزاده خانوم

        ن دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
        سیده نسترن طالب زاده

        ش دل بردی از من به یغما اااا ای تُرک غارتگر من

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1