س.ن:
درود ارجمندان....این روزها کوتاه بازی مد شده بخاطر اینکه وقت انسانها کم شده اما شما باور نکن چون .....اما من باور کردم این هم کوتاه.....هاااااا...........
اما من فکر می کنم کوتاهی وقت یعنی .... دقیقا این شکلک نماد آن است....
امایی دیگر که در ویرایش سروده اعمال گردید و اینکه لزوما هر کوتاه خوانی و هر کوتاه نویسی شامل قاعده فوق نیست چون خودم عاشق شعر کوتاهم و بسیار کوتاه می گویم و مثل این سروده که یکی از بانوان سایت سروده بود:شعر یعنی عشق(حدیثه نق).... عاشق سبک و تکنیکش شدم......
ستاره های روشن
ستاره های روشن...
هر شب...
چقدر دور می شوند
وقتی تو نباشی
در صبوری شب های سیاهم
تنهایی هم یک روز
می آید به سراغ ام
می شود یار...
درد کج کلاهم
با سپر توهم تو
می شود همراهم
ای قلم تو چه می گویی....
پر از حفره های سردم...
گل رنجه های باد....
اشک تو
اشک تو می افتد
بر صورت من
مثل یک آسمان
با ستاره تو....
نمی دانم...
اشک سپر درد است
یا درد خودش...
سپری در آهنگ اشک...
برای گم شدن...
در توهم تو...
تا بکشد سرمه درد
با قلم ستاره
بر چشم من ستاره
توهم پر درد چشم تو
ستاره درد....
قلم نوشت
قلم نوشت ستاره:
مرا سپر افتاد! پیش پای تو تا ستاره ها ؛
که پیش پای تو ای ستاره من...
هر عاشقی، به سر افتاد مثل ستاره من!
....
توهم است....
که درد مرا علاج کنی
تا دل سحر افتادنش...
خیزان و بی تاب رفتنش را...
سامان کنی.
آخر حدیث عشق توام تا سحر با دل و با سحر افتادن دل به دل سحر
وقت افتادن ستاره از آسمان شب
پ . ن:
سروده سوم بر اساس این ابیات از استاد محدثی می باشد که ایشان خودشان نه تنها اطلاع دارند بلکه اصرار به این کار هم فرمودند بی ذکر نام ایشان...بزرگوارند ایشان
اما شرافت قلم حکم می کند که می گفتم ماجرا را....
اینجا شرافت قلم همان بزرگواری ایشان است که با رفتارشان شرافت را به قلم بخشیدند
قلم نوشت : ستاره ؛ مرا سپر افتاد !
که پیش پای تو هرعاشقی ، به سر افتاد !
توهّم است که درد مرا علاج کنی
حدیث عشق توام با دل سحر افتاد
(علیرضا محدثی)