سلام یاران و ارجمندان
س.ن:
بعد از خودم با خودم دوستم می گفت هر وقت از خودت در آمدی بیا به جمع بپردازیم ...........
این هم روشی است برای انتقال دلنوشته ها در این روزها که مبدع آن استاد گرامیم جناب دکتر آیت اللهی که خواهر ادیب و دانشمندم سیده نسترن طالب زاده به درستی ایشان را پروفسور می نامند.......همیشه می توان بسیار آموخت از ایشان
از سید گرانقدر جناب استاد احمدی زاده (ملحق) نگویم که دیگر هیچ........ایشان همه چیز را می سازند برای ما......همیشه می توان بسیار آموخت از ایشان
تفدیم به این دو بزرگوار و سایر اساتید خوبم ....و تشکر ویژه از جناب جندقی زاده و سرکار خانوم شهبازی و سایر اساتید که اسم ها را نوشتم و بعد پاک کردم .......
س.ن:
سرنوشت - هم می توان از سر نوشت.....
کاه - پول - کشاورز
روزی که مترسک
در وسط مزرعه
بی دلیل آتش گرفت
کشاورز گندم کاشته بود
در روزهایی که...
ابر جای آسمان
در چشمان او بد گریسته بود
در آسمان خنده های خود
گنجشک بر شانه های دهقان
جای مترسک نشسته بود دهقان
روی داسش...
جای گندم
کاه روییده بود...
مترسک بی دلیل
آتش گرفته بود!...
روزی که مترسک...
در فلسفه کاه و پول و کشاورز
پولهای کاهی کشاورز
در کاههای پولی کشاورز
مثل کشاورز کاهی با پول
می غلتد در پول کاه با کشاورز
کاه در پول کشاورز
در کاه و پول کشاورز
کشاورز با کاه در پول
در فلسفه کاه و پول و کشاورز...
چقدر جمله می سازیم
با کلمه های با و بی ...
با ما یا بی ما
پر از ماهای بی ما...
چقدر جمله می سازیم...
شرمنده ام یا حضرت استاد...
از استاد ازل تا استاد غزل
این است فلسفه های زندگی ما
شرمنده ام یا حضرت استاد...
کاه در دست...
گندم در چشم...
پول در انبار...
انبار کاه در زندگی ما
کاه در دست...
آرام بنشین جان ما...ای جانان ما...
چایت را بنوش آرام.....
در نقطه نقطه های شعر ما...
خدا را اگر دیدی....
تو چقدر خداپرستی...ای گل ما
یاس را اگر دیدی...
تو چقدر مایوسی.....ای گل ما
بنشین تا به تو...
یک گل هدیه بدهم
آرام بنشین جان ما...ای جانان ما...
می دانم در تو....
ابر چشمانت بر عکس می گرید...
یا بد می گرید ابری که هست
می دانم در تو...
پ .ن:
پا نوشت یا پی نوشت را تو بنویس برایم دوست خوب من......