سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        شریـــانِ اشک

        شعری از

        پرستو پورقربان (آنه)

        از دفتر قانونِ بی وجدان نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۴ ۱۳:۳۷ شماره ثبت ۳۹۵۹۲
          بازدید : ۶۰۱   |    نظرات : ۵۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب پرستو پورقربان (آنه)

        خندانکهوالــــــــــــــــحقخندانک
         
         
        سخن از دل که برآید،قید و بند هرگز نداند
         
        واژه بر کاغذ که آید،جوهرِ نافــض ندارد
         
        قلم شاعر که خوانی،نظر از قافیه بردار!
         
        چه از آهنـــــگ دانی، اگر آواز نباشــــد ؟!
         
         
        خندانکشریانِ اشـــــکخندانک
         
         
        قطره آبی در نگاهم حلقه شد  
         
        قطره ی دیگر بر او آغشته شد   
         
        ذره ذره نزد هم دریــــــا شدند   
         
        دیده ام تار و  غریــــبأ تیره شد   
         
        مژه آرام، پارو به قایــق دیده زد
         
        گونه ام همچون شفق،خونابه شد  
         
        قطره از آغــوش پلــکی واگریخت 
         
        سیـل زد بر رخ،دلم بی حــاقه شد   
         
        تـا به خـود آمــد نگــاه از تیرگـــی 
         
        رعـد اشــک دیگری شلاقه شد ...
         
         
         
         
        جسارت است ادعای غزل سرودنم،
         
        اما بگزارید دل به این خوش کنم که این بار:
         
        "غزل گونه "سرودم!!
        .
        .
        .
        .
         
        هااااااای قلم:
         
        چه می تازی بر احساسم؟
         
        مانده ام
         
        من جوهر می بارم
         
        یا تو واژه می زایی؟!
         
        هر چه هست
         
        اوجِ بی مانندی است....
         
        (هذیان)
        .
        .
        .
         
        هااااااااای قلم:
         
        این حسِ آشنائی،
         
        مبارکمان باد ....!
         
         
        با احترام: پرســــــــخندانکــــــتو پورقربان(آنــــــــــــــــخندانکــــــه)
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3