سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
    22 شوال 1445
      Tuesday 30 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

        رباعي هاي پريشان

        شعری از

        غلامرضا محمدی/کویر

        از دفتر درکوچه های آشتی کنان نوع شعر رباعی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۴۱ شماره ثبت ۳۹۵۱۲
          بازدید : ۱۵۶۸   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر غلامرضا محمدی/کویر


        آهم تب شعله بار در هامون شد
        از لاله ي اشكِ من ،زمين گلگون شد
        يك شعله زعشق من به اوراق افتاد
        افسانه تر از حكايت مجنون شد
        **
        اين لاله چه نازنين شمايل دارد
        اين سرو چه دلنشين حمايل دارد
        اين گل مگر از بهشتِ حُسن آمده است
        كاينگونه هزار ديده مايل دارد
        ***
        در چشم عطش ،شكوهِ دريا شد ورفت
        بيت الغزل غريب دلها شد ورفت
        آن سرو كه سرخ، روزي افتاد به خاك
        اسطوره قصه هايِ فرداشد ورفت
        ****
        با درد تو بسته، دوست تر ميدارم
        با تير تو خسته ،دوست تر ميدارم
        آيينه ي خاطرِ شكسته است مرا
        گر خطِ شكسته دوست تر ميدارم
        *****
        شعر چو مني كه خيزد از سينه ي سرد
        هرچند به دل نشيند آرد همه درد
        بگذار كه اين شكسته خاطر ،ليلي!
        مجنون غم تو باشد وصحرا گرد
        ******
        در ديده زدردِ عشق ،جيحون دارم
        سوز عطش كوير در خون دارم
        فرهاد نيم هواي مجنونم نيست
        تفسيري از اين قبيله بيرون دارم
        ******
        جمعي به گمان كه مست وصلم من وجاه
        من ،خويش اسير رنج هايي جانكاه
        قلبي ست مرا سياه ومويي است سپيد
        آرايه ي بخت من تضاد آمد آه  !
        *****
        با آنكه چو نسترن گناهش هيچ است
        در معبر دردها پناهش هيچ است!
        شعرم غم اوست گرچه ميدانم نيك
        در پيش تغزل نگاهش هيچ است
         
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1