سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        سنگ صبور

        شعری از

        جعفر محمدی (ضمیر)

        از دفتر برو یره نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۰ تير ۱۳۹۴ ۱۱:۱۰ شماره ثبت ۳۹۰۰۰
          بازدید : ۴۴۷   |    نظرات : ۶۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        دیشو دلم گرفته بود رفتم حرم امام رضا(ع)
        سرگذاشتم رو ضریح و گوش مکردم به گفته ها
        یکی مگفت امام رضا قربون جدت مو بشم
        پولم بده برم به حج تا که بشم حجی آقا
        یکی مگفت امام رضا چک مو برگشت خورده
        قرضم و ادا کن و موره رها بکن ازین بلا
        یکی مگفت امام رضا ننه مو سخت مریضه
        شفاش بده شفاش بده گریه مکرد چه گریه ها
        یک پسره مگفت آقا بچت اسمش جواد بوده
        اسم مویم جواده و نگاه بکن به مو آقا
        یک دختره فلج بود و نشسته بود روی زمین
        مگفت آقا تو رو خدا شفا بده این دو پا
        یک زنه هم مگفت آقا اصلا مو بچم نمی شه
        دعا بکن بچه کنم اسمشه می زارم رضا
        یکی دیگه مگفت آقا دختر مو خنه مونده
        یک شوهر خوبش بده تا که بشم ز تو رضا
        یک بچه گه مگفت آقا زلزله اومده به بم
        خونه مونو خراب کرده دیگه ندارم سر پناه
        ننم مرده بابام مرده خواهر کوچیکم مرده
        کس و کارم همه مرده فقط مو موندیم بجا
        اشک تو چشام حلقه زد و دلم شکست حسابیم
        اشک میومد اشک میومد می ریخت به روی گونه ها
        گفتم امام رضا(ع) تویی سنگ صبور آدما
        رحمی نما بر این غریب تویی غریب الغربا
        چاکرتم امام رضا (ع) حاجت کوچیکی دره
        از اون حاجت مگذرم و نمودم اینجوری دعا
        زلزله اومده به بم سی هزار تا کشته داده
        رحمت نما مرده ها رو صبری بده به زنده ها
        اومدم بیرون از حرم دیدم که آسمون پره
        غرش ابر آسمون سیل جاری شد تو کوچه ها
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3