پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر کسرا تبریزی(هیربد)
آخرین اشعار ناب کسرا تبریزی(هیربد)
|
هرچند سقف خانه محکم نیست
باران که میبارد تو میخندی
هر روز ده ها بار میمیری
در لابه لای شهر میگندی
بابای پیر از کار افتاده
تا تو شوی نان آور خانه
یک شاخه گل یک لقمه نانت شد
از دست آدمهای بیگانه
امروز باید مشق بنویسی
اما تو را در کافه میبینم
من قهوه مینوشم و از چشمت
یه شاخه ی گل هدیه میگیرم
ای مرد نه ساله ی نان آور
جانم فدای روی شیرینت
تلخی کامت را نمیبینند
در پشت این لبخند سنگینت
هر دفعه سرشار از کتک هستی
با فحش های زشت ناموسی
هر لحظه تیغی روی رگهایت
درگیر بین مرگ و کابوسی
با من بگو از درد چرکینت
با من بگو ای شاعر غمبار
با من بگو شاید برادر جان
کم میشوی از متن این آزار
باید که تا پاییز برگردی
اما پدر در اشک میمیرد
تا خواهرت در پیش نامردان
با تن فروشی پول میگیرد
انگار امشب بدترین شب بود
در شهر پر دود و پر از دیوار
انگار داری منهدم میشی
در این جنون ناشی از تکرار
تف تمام کودکی ها را
تف کن بروی هر چه تقدیر است
این شومی تاریکی مغشوش
قی کن بروی هرچه تصویر است
هر شب تو را در کافه میبینم
یک رُز بده لطفا که بیمارم
اما تو میخندی و میخندی
با تلخی این کام سیگارم!
کسرا تبریزی(هیربد)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.