سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        من در غربت احساسم آه مي شوم...

        شعری از

        سعید مطوری (مهرگان)

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ تير ۱۳۹۰ ۰۶:۲۴ شماره ثبت ۳۷۹۹
          بازدید : ۱۵۱۹   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید مطوری (مهرگان)



        در آغوشم نخلهاي سوخته

        بر زمينم پلاكهاي ريخته

        فريادي از تكبير صاحبانشان

        بي ادعاهاي بي نام ونشان

        در زمان جاري است

        من در غربت احساسم آه مي شوم

        مي گذرد زمان وهديه اش فراموشي

        مي برد خاطراتمان را

        تا مرز غفلت در بيهوشي

        من ونخلهايم در سوز دل وتنهايي مان

        مي ريزيم اشكهايمان را

        بر تن هاي شهيدانمان

        تا غسل دهند بي كفن هايمان را

        غسل اشك و نور كافي است

        من در غربت احساسم آه مي شوم

        بي نشان قبرهاي در حسرت نام

        زماني مي شستم آنها را

        با بوسه ي اشك و آب در روز وشام

        در گوشه اي از تاريخ مانده ام

        من به خلوت عشق عطري دارم در مشام

        مي برد مرا به آسمان پرنده ها

        در مشامم عطر پرهايشان باقي است

        من در غربت احساسم آه مي شوم

        كوچ پرستوها هميشه در اشكم

        لانه هاي خالي آنها روبرويم

        گل ولاي خانه ي مانده بر ديوار

        نقطه هاي سياهي در افق بر سر دار

        دور ودور اما صدايشان در زمان جاري است

        من در غربت احساسم آه مي شوم

        ساده گفتم فرياد شهيد

        معني كردم ياد شهيد

        من به اروند وكارون غسل پاكي كرده ام

        تا بخوانم خاطره هاي گمشده را

        با نبودنش كه در فراموشي است

        من در غربت احساسم آه مي شوم

        .
        .
        .
        سعيد مطوري/مهرگان

        از دفتر غمنامه




        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        یا وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ااا درد دارد که می بینم ااا دیگران یاد عشق هایشان می افتند ااا ولی تو هنوز در عالم بی خیالی طی می کنی
        ساسان نجفی(سراب)

        یاد شهدای خدمت خصوصا سید مظلومان گرامی باد اا هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان اا ای دل غمگین و ای لب های خندان هارداسان اا در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این اا در کدامین روستا در زیر باران هارداسان اا خاطرت می آید آن شب را که در مه گم شدی اا تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان اا زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست اا با عبای خاکیت استان به استان هارداسان اا آن یتیم آن دخترک آن کارگر آن پیرمرد اا از چه دنبال تو می گردد کماکان هارداسان اا آهنگ هارداسان با صدای مهدی رسولی
        سیده نسترن طالب زاده

        ن کمر بستند بهر کین شهان ترکان پیکاری اااهمه یکدل به خونخواری اااا همه تاجی ز جراری
        شاهزاده خانوم

        ن دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
        سیده نسترن طالب زاده

        ش دل بردی از من به یغما اااا ای تُرک غارتگر من

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1